در حال حاضر معامله گری در بازارهای مالی به یکی از شغل های هیجان انگیز و پر استرس تبدیل شده است. از این رو تصمیمات منطقی می تواند در تعیین سود و زیاد فرد نقش به سزایی داشته باشد. جالب است بدانید تمامی تریدرهای مطرح دنیا و معامله گران نام آشنا، ابتدا با تکنیک های روانشناسی معامله گری آشنا شده و سپس به سرمایه گذاری در بازارهای معاملاتی اشتغال یافته اند. اغلب معامله گران بزرگ از کمک های یک مشاور در زمینه روانشناسی تجارت بهره مند شده اند تا در مواقع نیاز آن ها را راهنمایی کنند. به همین خاطر اگر به دنبال سرمایه گذاری در بازار و موفقیت در امر سرمایه گذاری هستید، توصیه می کنیم خواندن این مطلب را از دست ندهید.
منظور از روانشناسی معامله گری چیست؟
روانشناسی معامله گری یا روانشناسی تجارت نشان دهنده وضعیت ذهنی افراد است که به شکست یا موفقیت آن ها در بازار کمک می کند. به بیان دیگر روانشناسی معامله گری قسمت های مختلف رفتار و شخصیت یک فرد را که بر تصمیمات او تأثیر می گذارند، بررسی می کند. در حقیقت روانشناسی تجارت علاوه بر بررسی رفتارهای معامله گری، به توسعه رفتارهای یک استراتژی قوی نیز می پردازد. خوب است بدانید داشتن بهترین استراتژی در جهان بدون قدرت ذهنی برای پایبندی به برنامه های معاملاتی، با هیچ موفقیتی همراه نخواهد بود. یک معامله گر خوب علاوه بر تکامل و تسلط بر یک استراتژی، به دنبال آگاهی از ویژگی های خود و توسعه آن ها نیز می باشد. این ویژگی ها به او این امکان را می دهند که استراتژی های خود را به نحو مؤثرتری اجرا کند.
به طور کلی روانشناسی معامله گر برای افرادی مناسب است که قادر به کنترل هیجان خود در بازارهای معاملاتی نیستند. از سوی دیگر آن دسته از افرادی که در بازارهای مالی متضرر شده و سود معاملات آن ها به میزات زیادی کاهش یافته است، می توانند از این دانش بهره مند شوند.
روانشناسی معامله گر یا روانشناسی تجارت چه اهمیتی برای تریدرها دارد؟
موفقیت در بازارهای مالی نیازمند مهارت های زیادی می باشد. البته هیچ کدام از این مهارت ها به اندازه آگاهی از طرز فکر معامله گر اهمیت ندارد. از مهم ترین اجزای روانشناسی معامله گری می توان به اعمال نظم و انضباط، سریع فکر کردن و مهارت کنترل احساسات اشاره کرد. بازارهای اوراق قرضه و سهام به گروهی از مردم اطلاق می شود که به دنبال تصمیم گیری با اطلاعات ناقص می باشند. با درک روانشناسی می توان از نحوه صحیح تصمیم گیری آگاهی یافت. در واقع هنگامی که بحث پول و سرمایه گذاری به میان می آید، اغلب ما قادر به تصمیم گیری منطقی نیستیم.
از میان تمام پارامترهای روانشناسی معامله گری، نظم و ریسک پذیری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این پارامترها می توانند به موفقیت افراد در معاملاتشان کمک کنند. از سوی دیگر اغلب معامله گران درگیر امید، طمع، ترس و پشیمانی هستند که می توانند تصمیمات آن ها را تحت تأثیر قرار دهند. در ادامه هریک را به اختصار توضیح خواهیم داد.
طمع
منظور از طمع حالتی است که فرد میل سیری ناپذیری به ثروت دارد؛ به طوری که قضاوت و منطق او را تحت تأثیر قرار می دهد. طمع زیاد می تواند به خرید سهامی نامناسب به خاطر افزایش قیمت آن، انجام معاملات با ریسک بالا و خرید سهام بدون آگاهی و بررسی منجر شود. این احساس سرمایه داران را به ماندن در معاملات سودآور وسوسه می کند. شایان ذکر است احساس طمع بیشتر در بازارهای صعودی که با بی احتیاطی سرمایه گذاران و حدس و گمان بیشتر همراه است، قابل مشاهده می باشد.
بدیهی است که غلبه بر طمع کار چندان آسانی نیست. به طور معمول این احساس به خاطر بیشتر به دست آوردن و بهتر عمل کردن ایجاد می شود. یک معامله گر موفق باید این احساس را شناخته و با یک برنامه معاملاتی درست بر پایه منطق و نه هوی و هوس تصمیم بگیرد.
ترس
احساس ترس موجب می شود که معامله گران به خاطر نگرانی از ضرر کردن، پیش از آن که به هدف خود برسند، از معاملات خارج شده و دیگر به دنبال معامله کردن نباشند. احساس ترس در بازارهای نزولی به خوبی قابل مشاهده است و معمولا موجب رفتار غیر منطقی سرمایه گذاران برای عجله در خروج از بازار می شود. در بسیاری موارد ترس به وحشت تبدیل می شود و بازار را با بیشترین میزان فروش مواجه می سازد.
به طور مثال هنگامی که معامله گران در خصوص سهم خاصی اخبار بدی می شنوند، دچار ترس و وحشت می شوند. به همین خاطر بیش از حد واکنش نشان می دهند. در این مواقع آن ها معتقدند که نقد کردن دارایی ها می تواند جلوی ضرر را بگیرد. با این حال امکان دارد برخی فرصت های خوب را نیز از دست بدهند. معامله گران باید در مورد علت ترس و مورد ترس خود آگاهی داشته باشند. البته این شناخت باید پیش از شنیدن اخبار بد نه در بطن آن اتفاق بیفتد. در چنین مواردی آن ها می دانند که چطور باید به رویدادها واکنش نشان دهند و از چه راه هایی بر ترس خود غلبه کنند.
پشیمانی
در بسیاری موارد معامله گران در خصوص آینده قیمت ها اطلاعات درستی دارند، با این حال از ورود به معاملات می ترسند که چنین حالتی «پشیمان گریزی خنثی» نامیده می شود. پس از آن با دیدن سودهای از دست رفته و مشاهده رفتار قیمت براساس پیش بینی، گمان می کنند که بازار در وضعیت بسیار مطلوبی قرار دارد. در این شرایط فرد به امید ادامه روند گذشته و تحت تأثیر احساسات قدم به بازار معاملات می گذارد. غافل از آن که احتمال پایان روند گذشته وجود دارد که این حالت «پشیمان گریزی مثبت» نام دارد. به طور کلی پشیمانی و احساس افراد در زمان انجام معامله اشتباه، ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارد.
مفهوم مالی رفتاری به چه معناست؟
دالبار یک شرکت تحقیقاتی خدمات مالی است که هر ساله گزارشی پیرامون «تحلیل کمی رفتار سرمایه گذاران» منتشر می کند. نتیجه این گزارش در سال ۲۰۱۵ این بود که سرمایه گذاران به بازدهی مطابق با شاخص های بازار دست پیدا نمی کنند. در حقیقت بازدهی بازار از دو برابر میانگین بازدهی معامله گران صندوق سرمایه گذاری مشترک سهام بیشتر بود. این بدان معناست که معامله گران صندوق های مشترک حتی با وجود درآمد ثابت نیز عملکرد بسیار ضعیفی داشتند. حال سؤال این جاست که چرا این اتفاق رخ می دهد؟ به طور قطع مفهوم مالی رفتاری قادر به توضیح این موارد خواهد بود.
قسمتی از روانشناسی معامله گری به دنبال فهمیدن این است که چرا افراد در مسائل مالی به ویژه در بازار اقدام به تصمیم گیری غیر منطقی می نمایند. امور مالی رفتاری یکی از زیر شاخه های اقتصاد رفتاری است که اقدام به پیشنهاد تأثیرات روانی مؤثر بر رفتارهای مالی متخصصان مالی و سرمایه گذاران می نماید. باید خاطر نشان ساخت اغلب تأثیرات روانی از انواع ناهنجاری های بازار مانند کاهش یا افزایش شدید قیمت سهام ناشی می شود. مفهوم مالی رفتاری به دنبال توضیح این است که تأثیر احساسات بر فرایندهای سرمایه گذاری و تصمیم گیری مالی چگونه است. به طور کلی مفهوم مالی رفتاری مفاهیم زیر را شامل می شود:
رفتار گله
رفتار گله که به عنوان غریزه گروهی نیز شناخته می شود، به معنای تمایل مردم برای تقلید از رفتارهای مالی اکثریت است. فروش های چشمگیر و رشد هیجانی قیمت ها مصداق بارز چنین رفتاری می باشد.
لنگر انداختن در روانشناسی معامله گر
ذهن انسان به طور طبیعی به داده های اولیه دریافتی خود بسیار اهمیت می دهد. به گونه ای که ارزش هیچ یک از داده های بعدی را برابر با داده های اولیه نمی داند. تصور کنید که صاحب یک واحد مسکونی در سال جدید به دنبال افزایش اجاره واحد خود از ۵ میلیون تومان به ۸ میلیون می باشد. در این شرایط مالک واحد ابتدا مبلغ غیر واقعی ۱۰ میلیون تومان را پیشنهاد می دهد. طبیعی است که مستأجر از شنیدن این مبلغ بسیار جا خورده و نگران می شود. اما فکر می کند که ارزش واقعی اجاره این واحد همان ۱۰ میلیون تومان است و شروع به چانه زنی می کند. در پایان مالک به ۸ میلیون تومان رضایت می دهد. این بدان معناست که او به هدف خود که افزایش مبلغ اجاره از ۵ میلیون تومان به ۸ میلیون رسیده است.
در این مثال اولین داده ای که مستأجر دریافت می کند، مبلغ ۱۰ میلیون تومان است. به همین خاطر به صورت ناخودآگاه برای آن ارزش قائل می شود و ارزش واقعی اجاره ملک را همان ۱۰ میلیون در نظر می گیرد. این موضوع در علم اقتصاد رفتاری تحت عنوان «خطای لنگر انداختن» شناخته می شود. در بازارهای صعودی نیز تصمیمات سرمایه گذاری از لنگرهای قیمت تأثیر می پذیرند و قیمت ها به خاطر نزدیک بودن به مبالغ اخیر قابل توجه به نظر می رسند. در واقع تئوری لنگر انداختن موجب می شود که سرمایه گذاران در تصمیمات خود قیمت های گذشته نمودار را نادیده بگیرند.
شکاف عاطفی
منظور از شکاف عاطفی تأثیر پذیرفتن از احساساتی نظیر خشم، هیجان و ترس در تصمیم گیری ها می باشد.
حسابداری ذهنی
معمولا افراد می خواهند رویدادهای خاص را در بخش های ذهنی قرار دهند. از آن جایی که این بخش ها با یکدیگر تفاوت دارند، همین مسئله موجب تأثیر این تفاوت بر رفتار ما می شود. به زبان ساده تر افراد می خواهند پول های خود را به اهداف خاص خود اختصاص دهند.
واکنش های نامناسب (واکنش کمتر از حد یا بیش از حد)
در بسیاری موارد معامله گران هنگام رشد قیمت و روندهای صعودی به ادامه این روند خوش بین می شوند. از سوی دیگر هنگام نزول قیمت ها و رکود بازار، بسیار بدبین می شوند. در حقیقت اهمیت دادن به شرایط فعلی بازار و چشم پوشی از گذشته آن، به واکنش های کمتر از حد و بیش از حد منجر می شود. این موضوع با افزایش بیش از حد قیمت ها در مورد اخبار خوب و کاهش بیش از حد قیمت ها در مورد اخبار بد همراه خواهد بود. به طور کلی واکنش های کمتر از حد و بیش از حد می تواند به وحشت و سقوط در بازار منجر شود.
اعتماد بیش از اندازه به خود
اغلب مردم دانش و توانایی خود را بسیار بیشتر از چیزی که هست، ارزیابی می کنند. همین مسئله موجب می شود دیگران را دست کم گرفته و دانش خود را برتر از آن ها قلمداد کنند. بسیاری از معامله گران معتقدند که قادر به پیش بینی بازار می باشند، اما در واقعیت خلاف چنین چیزی اتفاق می افتد. اعتماد بیش از اندازه به خود به هزینه های معاملاتی غیر منطقی منجر شده که در نهایت با کاهش سود همراه است.
تئوری چشم انداز
تئوری چشم انداز به ما می گوید افراد در برابر سود و زیان به طور متفاوتی واکنش نشان می دهند. نکته جالب توجه این است که افراد بیشتر از آن که از سود خوشحال شوند، تحت تأثیر ضررهای احتمالی قرار می گیرند. فرض کنید یک مشاور سرمایه گذاری خبر از سود ۵۰ میلیون تومانی در سبد مشتری می دهد. در این شرایط هیچ تماس و واکنش خاصی مبنی بر تشکر از مشاور وجود نخواهد داشت. اما اگر عکس این قضیه اتفاق بیفتد و مشاور خبر ضرر ۵۰ میلیون تومانی را به مشتری بدهد، بدون شک تماس های بی وقفه مشتریان مبنی بر عم رضایت آن ها پایانی نخواهد داشت. این بدان معناست که ضرر در همه حال از سود بزرگ تر است؛ حتی اگر به یک اندازه باشد.
عوامل اجتماعی
جامعه شناسی اقتصادی بیانگر تأثیر نیروهای فرافردی بر رفتار سرمایه گذاران نیز می باشد. به طور مثال هنگامی که برخی افراد به شما پیشنهاد سرمایه گذاری در فلان بازار را می دهند، رفتار شما بسیار محافظه کارتر خواهد بود. هم چنین آمارها نشان می دهد که تصمیمات مالی در بسیاری موارد تحت تأثیر فرهنگ و روابط اجتماعی است. به طور کلی رفتار سرمایه گذار علاوه بر روانشناسی از عوامل اجتماعی نیز تأثیر می پذیرد.
وضعیت روانشناسی معامله گر در تحلیل تکنیکال چگونه است؟
تحلیل گران تکنیکال برای روانشناسی معامله گر اهمیت زیادی قائل می باشند. زیرا این روانشناسی می تواند بر تصمیمات آن ها که قادر به تحلیل و بررسی نمودارهای قیمتی می باشند، تأثیر بگذارد. این در حالی است که تحلیل تکنیکال به دنبال شناخت نقاط ورود و خروج و درک حرکت های بازار می باشد. توصیه می شود پیش از ورود به بازارهای سرمایه، از دانش کافی برای تحلیل و بررسی این بازار برخوردار باشید. از مفهوم مدیریت سرمایه و ریسک آگاه بوده و استراتژی منحصر به خودتان را داشته باشید.
راهکار کنترل هیجانات و احساسات در بازارهای مالی چیست؟
اغلب سرمایه گذاران و معامله گران از احساسات و هیجانات خود تأثیر می پذیرند و تصمیمات غیر منطقی آنان جز ضرر نتیجه ای نخواهد داشت. پیشتر در خصوص برخی احساسات نظیر پشیمانی، ترس، طمع و … نکاتی را ارائه کردیم، اما راه حل کنترل این هیجانات چیست؟
انعطاف پذیری
انعطاف پذیری برای هر سرمایه گذاری بسیار اهمیت دارد تا بتواند هر چند وقت یک بار تست کردن را مدنظر قرار دهد. بدون تردید چنین موضوعی می تواند موجب کاهش احساسات و کنترل هیجانات شود. در حقیقت معامله گران می بایست عملکرد خود را به صورت دوره ای مورد ارزیابی قرار دهند. این ارزیابی معامله گر را در تصحیح اشتباهات خود کمک می کند و موجب تغییر عادت های بد و افزایش بازده کلی می شود.
تنظیم قوانین و بهره مندی از استراتژی
به جرأت می توان گفت بهترین راهکار برای هر سرمایه گذاری، تنظیم قانون معاملاتی و داشتن استراتژی است که در شرایط بحرانی امکان پیروی از آن را داشته باشد. هر معامله گری باید استراتژی شخصی خودش را داشته باشد که در زمان ورود و خروج از معامله به او کمک کند. یک سرمایه گذار با رعایت مدیریت سرمایه و ریسک می تواند جای پای خود را در بازارهای مالی محکم کند. در حقیقت اصل مهم در هر معامله ای داشتن حد سود و حد ضرر می باشد.
روانشناسی معامله گر چه تفاوتی با روانشناسی بازار دارد؟
روانشناسی بازار رفتارهای غالب و احساسات تمام بازیگران بازار در هر مقطع رمانی را در بر می گیرد. به بیان دیگر در روانشناسی بازار توصیف رفتار کلی یک بازار مطابق با عوامل شناختی و احساسی در شبکه صورت می گیرد. به خاطر داشته باشید که این مفهوم با روانشناسی معامله گری قابل مقایسه نیست. در واقع روانشناسی معامله گر به معنای تأثیر روانشناسی در تصمیم گیری های مالی یک فرد است. جالب است بدانید احساساتی نظیر طمع، غریزه گروهی و ترس از عوامل مؤثر بر روانشناسی کلی بازار می باشند. تأثیر این حالت های ذهنی مانند «مهارت ریسک زدایی» و «مهارت ریسک پذیری» به شکل دوره های رونق و رکود در طول سالیان گذشته به اثبات رسیده است.
امیدواریم مطالب این مقاله برای شما عزیزان مفید بوده باشد. در پایان پیشنهاد می کنیم مقالات موفقیت در بازار سرمایه با آموزش ارز دیجیتال و تاریخچه ارز دیجیتال را نیز مطالعه فرمایید.
منبع : آرگا