نویسنده کتاب کتابخانه نیمه شب مت هیگ می باشد که روزنامه نگار انگلیسی می باشد و ایشان نیز مانند اکثر افراد در برهه ای از زندگی اش دچار افسردگی شده است به گونه که تا پای خودکشی رفت اما فرصت مجدد به خود داد و در واقع این رمان از تجربه افسردگی و خودکشی مت هیگ الهام گرفته است. بنابراین، اگر شما نیز به دنبال جملات کتاب کتابخانه نیمه شب هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.
جملات دلنشین کتاب کتابخانه نیمه شب
کتاب کتابخانه نیمه شب دارای متن های ناب و دلنشینی است که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید، از این رو، در ادامه مطلب متن کتاب کتابخانه نیمه شب را دراختیارتان گذاشته ایم تا بتوانید از یین آن ها متن های نابی را انتخاب کنید.
جملات ناب کتاب کتابخانه نیمه شب
نورا در شبهایی که دچار افسردگی و تمایل به خودکشی میشد، فکر میکرد مشکلش همان تنهایی است، اما دلیلش درواقع این بود که تنهاییاش تنهایی حقیقی نبود. ذهن انسان وامانده از دیگران در شهری شلوغ، میل زیادی به برقراری ارتباط دارد؛ چراکه فکر میکند ارتباطات انسانی هدف نهاییاند. اما در طبیعت محض یا آنطور که ثورو خطابش میکرد، «داروی حیاتبخش طبیعت» تنهایی شکل دیگری به خود میگیرد. برای خودش به نوعی ارتباط تبدیل میشود. ارتباطی میان فرد و دنیا، و میان فرد و خودش.
******
ثورو در کتاب والدن نوشته بود: «اگر کسی در مسیر رؤیاهایش با اطمینان قدم بردارد و برای داشتن آن زندگیای تلاش کند که در تصوراتش آورده، در طول زندگی به موفقیتی غیرمنتظره خواهد رسید.» همچنین به این نتیجه رسیده بود که بخشی از این موفقیت حاصل تنهایی است. «هرگز همراهی ندیدم که بهاندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
******
متن کتاب کتابخانه نیمه شب با مفاهیم ناب
«زندگی خیلی عجیبه. اینکه ما تمام زندگیمون رو همزمان از سر میگذرونیم. توی یه خط صاف. اما درواقع تصویر کامل زندگیمون این نیست، چون زندگی نهفقط کارهایی رو که انجام میدیم، بلکه کارهایی رو هم که انجام نمیدیم شامل میشه و هر لحظهٔ زندگیمون برای خودش یهجور… تغییره.»
******
«هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه. این کتابها دریچهای هستن به تمام زندگیهایی که تو میتونستی تجربه کنی.»
*****
متن کوتاه کتاب کتابخانه نیمه شب
«سرکشی بنیاد حقیقیِ آزادیه. سرنوشت فرمانبَرها اینه که درنهایت بَرده بشن.»
******
کلیشهای در دنیای موسیقی هست که میگوید هنگام پیانونوازی هیچ نُتی اشتباهی نیست
******
«با اطمینان بهسوی رؤیاهایت قدم بردار. آن زندگیای را تجربه کن که تصور کردهای.»
*******
متن دلنشین کتاب کتابخانه نیمه شب
خانم الم درست میگفت. بازی هنوز تمام نشده بود. هیچ بازیکنی نباید تا وقتی مهرهای روی صفحه داشت تسلیم میشد.
******
همهٔ چیزهای خوب وحشی و آزادند.
******
عضوی از طبیعت بودن یعنی بخشی از میل به حیات بودن.
******
متن مفهومی کتاب کتابخانه نیمه شب
انسانها ذاتاً جوری برنامهریزی شدهاند که فقط با صدوپنجاه نفر آشنا باشند؛ چون در زمانهای گذشته، جوامع شکارچی گردآورنده بهطور معمول صدوپنجاه نفر عضو داشتند
******
متوجه شد دلیلش برای خودکشی نه اندوهگین و ناراحت بودن، بلکه این حقیقت است که نورا به خودش قبولانده بود راهی برای فرار از این اندوه نیست.
******
لحظات خوش هم اگر بهاندازهٔ کافی مهلت داشته باشند، میتوانند به درد تبدیل بشوند.
******
متن کتاب کتابخانه نیمه شب با مفاهیم ناب
ما فقط چیزهایی رو میدونیم که درک میکنیم. هرچیزی که تجربه میکنیم در اصل فقط درک و تعبیر خودمون از اون چیزه. آنچه که نگاهش میکنی اهمیتی ندارد؛ آن چیزی مهم است که میبینی
******
درحالیکه به عکس سیاهچالهٔ روی جلد مجله خیره شده بود، متوجه شد که درواقع خودش همین است، یک سیاهچاله؛ ستارهای در حال مرگ که در خود فرومیریزد.
******
متن طولانی کتاب کتابخانه نیمه شب
«انجام دادن فقط یک کار به شکلی متفاوت معمولاً مثل اینه که همهچیز رو متفاوت انجام بدی. هرچقدر هم که تلاش کنیم، نمیتونیم کارهایی رو که توی دوران زندگی انجام دادهیم تغییر بدیم… اما تو دیگه توی دوران زندگی نیستی. اومدی بیرون. این موقعیت رو داری که ببینی همهچیز میتونست چطور پیش بره.»
******
تعداد زندگیهایی که میتونی داشته باشی بهاندازهٔ احتمالاتیه که توی عمرت داری. توی بعضی زندگیها انتخابهای متفاوتی میکنی و اون انتخابها نتایج متفاوتی رو ایجاد میکنن. اگه فقط یه کار رو متفاوت انجام داده بودی، داستان زندگیت متفاوت میشد.
******
هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه.
******
متن ناب کتاب کتابخانه نیمه شب
هر ثانیهٔ روز داریم وارد یه جهان جدید میشیم. همهٔ وقتمون رو هم صرف آرزوی داشتنِ یه زندگی متفاوت یا مقایسهٔ خودمون با بقیه و همینطور نمونههای دیگهٔ خودمون توی زندگیهای دیگه میکنیم، درحالیکه هر زندگیای شامل حدی از خوبی و حدی از بدیه
******
درهرصورت بیشتر احساساتی که در زندگیهای متفاوت خواهیم داشت، در همین زندگی هم هست. لازم نیست تمام بازیها را انجام دهیم تا بفهمیم حس برنده شدن چگونه است. لازم نیست برای درک موسیقی، تکتک قطعههای موسیقی دنیا را بشنویم. نیازی نیست انگورهای متنوع تمام تاکستانهای دنیا را مزه کنیم تا گوارایی نوشیدنی را بفهمیم. عشق و خنده و ترس و درد ارز رایج تمام دنیا هستند. فقط کافی است چشمانمان را ببندیم و آهسته نوشیدنی روبهرویمان را مزهمزه کنیم و به صدای موسیقی گوش بدهیم؛ چون درست بهاندازهٔ تمام زندگیهای دیگر، در این زندگی هم کاملاً زندهایم و به تمام احساسات ممکن دسترسی داریم.
******
در صورت تمایل با کیک بر روی جملات کتاب نیروی حال و جملات کتاب بلندی های بادگیر می توانید متن های نابی را انتخاب کنید و همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی نیر از آن ها استفاده نمایید.
منبع : آرگا