احمدرضا شاکر دوست صمیمی مهدی قائدی و بازیکن 17 ساله تیم فوتبال جوانان استقلال بود که بر اثر سانحه رانندگی فوت شد. خبرنگاران به سراغ پدر و مادر این جوان تازه درگذشته رفتند و از آن ها درباره این وقایع جویا شدند. صحبت های این والدین داغ دیده را در ادامه می بینیم و می خوانیم.
ابتدا به شما تسلیت می گوییم و برایتان طلب صبر داریم. از اینجا شروع می کنیم که هنوز خیلی از ابعاد تصادفی که پسر شما در آن جان خود را از دست داد، فاش نشده است. ظاهراً شما هم از بعضی ها ناراحت هستید. خودتان در اینباره توضیح میدهید؟
مادر احمدرضا:
ما از سه جا گلایه داریم؛ اول از نیروی انتظامی، دوم از اورژانس و سوم از راننده ماشین. چرا زمانی که مصدومان را به بیمارستان بردند، اورژانس دو قسمت شد؟ بعضی مجروحان را هم بردند بیمارستان تأمین اجتماعی. مثلاً خانمی که در ماشین بود، به این بیمارستان منتقل شد. یکسری را هم بردند خلیج فارس. بعد تا ساعت 6 صبح تصادف را به نیروی انتظامی خبر ندادند. همان طور که می دانید، سیستم اورژانس به نیروی انتظامی وصل است. چرا ساعت یک و چهل و پنج مصدومان را تحویل گرفتند و بچه من را تا ساعت 12 ظهر به سی تی اسکن مغز نبردند؟ به سر پسر من حتی یک بخیه هم نزدند. امین حسنپور، صاحب ماشین، خانه اقوام ما را در بوشهر بلد بود. چرا یکی را دنبال عموی احمدرضا نفرستاد که بیمارستان بیاید؟ ایشان مگر به هوش نبود؟ چرا این کار را نکرد؟ خانواده همه مصدومان در بیمارستان بودند به جز پسر من. بچه من بی صاحب بود. 6 صبح تازه به اقوام ما در بوشهر خبر دادند. بعد هم که بیمارستان رفتند، گفتند رئیس بیمارستان گفته اجازه ندهید کسی داخل برود، چرا؟ چون یک فوتبالیست هم آنجا بوده. می گفتند مهدی را ساعت 5 صبح از اتاق عمل بیرون آورده اند. مگر خون مهدی از احمدرضا پررنگ تر بود؟ چرا پسر من را به اتاق عمل نبردند؟ یکی از خانم هایی که در صحنه تصادف بود به اقوام من گفت وقتی احمدرضا را از خارها کشید بیرون، به هوش بود و آنطور که ما فهمیدیم به بیمارستان رسیده، ضریب هوشیاش 8 بوده است.
شما با حسن پور مالک ماشین حرف نزدید؟ نگفتید چرا به شما اطلاع نداد؟
من اصلاً دلم نمی خواهد با آنها حرف بزنم. حسنپور به نظر من یکی از مقصرهاست. مهدی بارها به شوهر من گفت سوئیچ ماشینت را بده، او نداد چون گواهینامه نداشت. به مهدی چند بار گفتم تو رو خدا نکن این کار را، اگر خدای ناکرده تصادف کنی، برایت مشکل درست می شود. چرا ایشان بدون گواهینامه ماشین را به مهدی داده است؟ متأسفانه برای بچه من کم کاری کردند چون یک فوتبالیست در بیمارستان بوده… به خدا من در فرودگاه مهرآباد به مادر مهدی گفتم. گفتم به خدا که اگر مهدی بلند شود و در گوش احمدرضا بگوید بلند شو، پسرم بلند میشود. آنها مثل دو تا برادر بودند. به خدا که دلم می خواست مهدی را بغل کنم و بگویم تو بوی احمدرضای من را می دهی. اتفاقات بعد از این حادثه اما قلب من را به درد آورد. حرف هایی که زده شد، رفتارهایی که شد. خیلی قلبم به درد آمد.
الان راننده پرادو را پیدا نکردهاند؟
پرادو نیست و نابود شده. نتوانسته اند آن را پیدا کنند. امین پور گفته تا روز دادگاه حرف نمی زند و باید وکیلش حرف بزند. من منتظر بودم مهدی به خودش بیاید و واقعیت ها را بگوید. بگوید که خودش راننده بود ولی یک نفر در این ماجرا راستش را به من نگفت.
مادر احمدرضا در ادامه در مورد اهدای عضوهای پسرش گفت:
احمدرضای من تبدیل به 8 انسان شد. یکشبه 8 نفر به اعضای خانواده من اضافه شده اند. باورتان نمی شود. مادر کسی که پانکراس احمدرضا را به او دادیم، با شیرینی آمد ختم پسر من. گفتم این شیرینی قبولی احمدرضا در یکی از امتحان هاست. من فقط 4 تا استخوان بچه ام را خاک کردم، او زنده است. اعضای بدنش در بدن چند نفر کار می کند.
منبع : آرگا