بچه ها عاشق خواندن شعر هستند و اگر شما تمایل دارید مفاهیم دینی را به بچه ها در رده سنی های مختلف آموزش دهید بهتر است از اشعار کودکانه مذهبی برای یادگیری بهتر آن ها استفاده کنید. شعر محرم برای کودکان در انواع مضامین پرمحتوی و دلنشین سروده شده است و اغلب این اشعار در مهدکودک یا پیش دبستانی به بچه ها آموزش داده می شوند.
شعر کودکانه مذهبی در انواع موضوعات مختلف نظیر شعر دوازده امام، شعر جشن تکلیف، شعر وضو برای کودکان، شعر محرم برای کودکان و … سروده شده اند و این اشعار برای آموزش موضوعات مذهبی به کودکان مورد استفاده قرار می گیرند.
شعر محرم برای کودکان با متن های زیبا و دلنشین
با توجه به اینکه در ماه محرم هستیم و حال و هوای عاشورایی در همه جا حکمفرماست شما می توانید با خواندن شعر محرم برای کودکان آن ها را با حماسه های کربلا و امام حسین و یارانش آشنا سازید.
شعر کودکانه درباره محرم
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
حالا بشید مهیا می خوایم بریم کربلا
شهر امام حسینه امام سوم ما
کربلا شهر ماتم شهر مصیبت و غم
دوستان من گوش کنید تا ماجراشو بگم
حدود سال شصتم از شهر کوفه مردم
نامه زیاد نوشتن گفتن امام سوم
ما مرد کارزاریم اما امام نداریم
اگر بیای به کوفه اطاعت از تو داریم
وقتی امام قبول کرد رو سوی کوفه آورد
تنها گذاشتن اونو دروغگوهای نامرد
*****
شعر کودکانه با موضوع ماه محرم
دستهی ما کوچیکه
فقط یه پرچم داره
بابا جونم برامون
شربت و شیر میآره
نذر علی اصغره
شربت و شیر شیرین
با هم میگیم یا حسین (ع)
بابام میگه : آفرین !
*****
شعر درباره محرم برای کودکان
دیشب یه سربند سبز
بابام رو پیشونیم بست
که روش نوشته بودند
آقای من حسین است
بابام منو با خودش
به مجلس روضه بُرد
خرما که دادن بهش
با ذکر زیر لب خورد
تو روضه خوندن دیدم
گریه میکردن همه
حسین حسین میگفتن
با صدای زمزمه
بلند شدیم وایسادیم
تا بزنیم به سینه
سینهزنی قشنگه
ولی خیلی غمگینه
وقتی تموم شد عزا
غذای نذری دادن
از بس که خوشمزه بود
همه ،غذا رو خوردن
از اون موقع تا حالا
همش دارم میخونم
حسین حسین حسین جان
آقای مهربونم
*****
شعر مذهبی برای کودکان دختر و پسر
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
کنار نهر آبی لب های تشنه دیدم
یه باغبون خسته با یک دل شکسته
کنار باغ تشنه زانو زده نشسته
کوچولوی شش ماهه که پاک و بی گناهه
اگه طاقت بیاره عمو جونش تو راهه
آهای! آهای ستاره! یه دختر سه ساله
خواب باباش و دیده اشک می ریزه می ناله
امام مظلوم من! کاشکی کنارت بودم
وقتی تو تنها بودی رفیق و یارت بودم
*****
شعر محرمی کودکانه
کودکی که پر کشید و رفت
خالی است جای کوچکش
خاک کربلا همیشه ماند
تشنهی صدای کوچکش
داشت غربتی همیشگی
چشم آشنای کوچکش
توی ذهن کربلا هنوز
مانده ردّپای کوچکش
حرفهای او بزرگ بود
مثل دستهای کوچکش
ناخدای قلبهای ماست
قلب با خدای کوچکش
*****
شعر زیبا و پرمحتوی کودکانه درباره محرم
زینب که بوده ؟
دختر زهرا
بوده پرستار
در دشتُ صحرا
زینب که بوده ؟
یار یتیمان
اُسوه ی صبرُ
مظهر ایمان
زینب که بوده ؟
معنای یک زن
آتش زده او
بر قلب دشمن
زینب که بوده ؟
برای جهان
نوری خدائی
نوری زیزدان
*****
شعر محرمی برای کودکان پیش دبستانی و مهدکودک
تو دشمنی با کافران
تو شیر مرد کربلا
توئی که تنها رفته ای
میان موج نیزه ها
توئی که با شجاعتت
دادی به ما درس وفا
دستت جدا شد فکر تو
بوده کنار خیمه ها
همیشه قطره های آب
شرمنده اند برای تو
توئی که آسمان شده
فرشی به زیر پای تو
آقای من تو رفته ای
بعدش به سوی آسمان
آقا ابوالفضلم ( ع ) نرو
در قلب من آقا بمان
*****
شعر محرم برای بچه ها
آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ
برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ
من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م
همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م
گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن
همیشـه پـروانـه ها دور سـرم مـیـگـردن
از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی
میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی
هر کسی مشکل داره، میزنه زیـر گریه
مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه
خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه
به یادتون میمونه؟ بابام امام حسینه
پدربزرگ خـوبـم ، امیر مومنینه
اون اولین امامه، ماه روی زمینه
تـو دخترای بابام از هـمـشـون ریـزتـرم
خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم
مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم
گردنبند سـتاره بـه گـردنـم می بـسـتـم
یه روزی از مدینه، سواره و پیاده
راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده
به سوی مکه رفتیم، تو روز و تو تاریکی
تـا خـونـه خـدا رو بـبـیـنـینم از نـزدیـکـی
چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا
راه افـتـادیـم و رفـتـیـم بـه صـحـرای کـربلا
به کربلا رسیدیم، اونجا که دریا داره
اونجا که آسمونش پر شده از ستاره
تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم
بچه کبوتر بـودم ، پـر و بـالی نداشتم
هـمـیـشـه عمه زینب میگفت دورت بگردم
به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم
تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم
با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم
تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من
سبد سبد گل سرخ ریخت روی دامن من
بـزرگـا کـه جـنگیدند با غولای بد و زشت
ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت
گلهای دامن من از تشنگی میسوختن
به گریه کردن من چشماشونو میدوختن
تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته
مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته
دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه
به سوی عمه زینب دویدم پا برهنه
خـواسـتم کـه صورتم رو با چادرم بپوشم
خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم
غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن
خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن
خـلـاصـه ای بچه ها، تـو صحرای کربلا
وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا
پـیـاده و پـیـاده ، هـمـراه عمه زینب
راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب
تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه
از کربلا تـا اون جـا راه خـیـلـی دوریـه
توی خرابه شام ما رو زندونی کردن
با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن
فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه
بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه ؟
سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم
تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم
بابام یـه شـب بـه خـوابـم اومـد تـوی خرابه
گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه
دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم
خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم
صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م
مثل داداش اصغرم ، منم توی بهشتم
*****
اشعار کوتاه محرمی و کودکانه
عشق به امام حسین کوچک و بزرگ و پیر و جوان نمی شناسد، فداکاری های این امام عزیز و اهل بیت و یاران وفادارش برای همه شناخته شده است، از این رو هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم همه شیعیان و محبان اهل بیت و عاشقان امام حسین (ع) خود را مهیای عزاداری در ماه محرم می کنند و هر کسی به هر نحوی که می تواند دوست دارد عرض ارادت و عشق و علاقه خود را به امام حسین (ع) نشان دهد، برپایی هیئت ها، مجالس عزاداری و روضه ها و نیز دادن نذری از جمله مراسم های رایج در محرم و صفر می باشد، یکی از کارهای فرهنگی زیبا در این ماه خواندن و سرودن شعر های محرمی به خصوص برای کودکان می باشد.
از این رو در اینجا مجموعه ای جدید از اشعار محرمی کودکانه گردآوری کرده ایم که امیدواریم خواندن آنها مورد توجه تان قرار گیرند.
شعر درباره محرم برای بچه ها
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میاد
غم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخواد
وقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربون
امامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم
تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم
تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
امامی که گفته روی حق کسی پا نذارید
رفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو داد
بدجوری عاشقش شدم چطور بگم خیلی زیاد
بدجوری عاشقش شدم چطور بگم خیلی زیاد
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم
تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم
تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
شاعر : امیر پیرنهان
*****
شعر محرمی کوتاه
پیچیده توی کوچه
بوی گلاب و اسفند
خشکیده بر لب ما
گلهای سرخ لبخندماه محرم آمد
دلها چه سوگوار است
خورشید هم از این داغ
غمگین و داغدار استطیبه شامانی
*****
بازهم ماه محرم
آمده در کوچه ما
خانهامان امروز روضه است
می دهم من چای و خرمااز رقیه از سکینه
روزه می خواند و من هم
اشکهایم دانه دانه
میچکد آهسته کم کمشور شد با اشکهایم
مزه حلوای شیرین
شور و شیرین قاطی هم
از گلویم رفته پایینسعیده موسوی زاده
*****
شعر بچگانه درباره محرم
یک نفر نوحه می خواند
با صدایی پر از سوز
آب یخ توی هیئت
پخش میکردم ان روزدرکنار خیابان
خیمه پارهای بود
بچه سبز پوشی
توی گهوارهای بودتشنه بود آب میخواست
من به او آب دادم
بعد گهوارهاش را
یک کمی تاب دادمکاش در کربلا بود
یک نفر پیش انها
با همین آب یخها
با همین استکانها
*****
شعر کوتاه در مورد محرم
صبح تا شب یک سره
دوک می ریسد ننهمیگذارد زیر فرش
پولهایش را همه یمیشمارد وقت خواب
دست رنجش را مدامکاروان کربلا
می نماید ثبت نامیک دو هفته دیگر او
می شود حاجت رواچون کبوتر می کشد
پر به سوی کربلابیژن شهرامی
*****
در این مطلب مجموعه ای از شعر محرم برای کودکان را مطالعه خواهید کرد که امیدواریم این اشعار زیبا مورد توجه بچه های عزیز و دوست داشتنی قرار بگیرند.
منبع : آرگا