اگر از طرفداران بازی های ps4 هستید حتما با استودیو bend آشنایی دارید. این استودیو در سال ۲۰۱۹ بازی days gone را عرضه کرد. days gone با طراحی کم نظیر، تنوع زیاد گیم پلی و صداگذاری به یادماندنی، بزرگترین عنوان توسعه یافته توسط این استودیو محسوب می شود. در ادامه با بررسی بازی days gone همراه ما باشید.
آشنایی و بررسی بازی days gone
گام نهادن در بازی هایی مانند days gone که از برخی لحاظ کاملا موفق ظاهر شده و در عین حال با وجود برخی عیب ها از رسیدن به یک جایگاه عالی بازی باز می ماند همواره از احساس دوگانی سرشار است. به ویژه که با اثری روبرو هستیم که در نیمه ابتدایی گیم پلی خود اینچنین به سرگرم کنندگی اهمیت می دهد و آن را بر اساس جهانی که ایجاد کرده به گیمر تقدیم می کند.
days gone از این نظر عالی به نظر رسیده چرا که گیمر را با سلاح های گرم و سرد محدود در جهانی بزرگ و خطرناک رها کرده و اجازه می دهد بازیکن خودش به تدریج قواعد طبیعت وحشی ولی در نوع خود منطقی آن را فرابگیرد. در دل دنیایی که در هر نقطه آن بقا به مفهوم واقعی کلمه چالشی جدی بوده و همواره عنصری کشنده می تواند در کسری از ثانیه بازیکن را نابود کند.
بقایی که شاید میزان سختی انتخابی توسط گیمر برای تجربه اثر، به اشکالی نه چندان هوشمندانه آن را با کاهش یا افزایش روبرو سازد اما حتی در ساده ترین حالت نیز هرگز جاده ها، جنگل ها و کوهستان های days gone را ترک نمی کند. از حرکت سریع با موتورسیکلت دیکن در جاده های خاکی و باریک کوهستان تا حرکت آرام آن که احتمال پرت شدن روی زمین توسط فریکری پنهان شده در گوشه و کنار را بالا می برد.
از زدن به بیرون جاده و روبرویی با خرس ها و گرگ ها تا ماندن در جاده و نمایان شدن لیزری قرمز رنگ روی کمر دیکن و پرت شدن با شلیک تیر یک تک تیرانداز روی زمین. بررسی ها نشان می دهد در هر حالتی و با هر استراتژی به خصوصی که تصور نمایید جهان days gone همچنان ناامن بوده و راهی برای نابودی شما پیدا می شود. طوری که برعکس خیلی از بهترین بازی های AAA جهان باز چندسال اخیر ، حرکت از نقطه الف به نقطه به روی نقشه طراحی شده استودیوی بند اصلا تجربه ای را عرضه نکند که بخواهید آن را بیرون از مراحل اصلی و غیرمرتبط با نکات قوت و ضعف اثر تلقی کنید.
به این خاطر که تا قبل از رسیدن شما به اواسط راه بازی هر سفری می تواند مرگ شما را موجب شود و حتی پس از آن نیز بازی خطرهای جدید زیادی برای معرفی به شما و گرفتار کردن شما توسط آن ها دارد. توجه کنید که بحث بیشتر به جذابیت،تنش و استرس پنهان در پشت سر گذاشتن روزمرگی ها آن برمی گررد نه باس فایت های چالش برانگیز بازی. گزینه ای که days gone را در مقام یک اثر بقامحور چالش برانگیز قرار می دهد و آن را برای علاقمندان به چنین بازی هایی به محصولی که باید بی شک و شبه ای سراغ ثانیه هایش بروید، تبدیل می نماید. در ادامه به بررسی بیشتر بازی days gone می پردازیم.
بررسی داستان بازی
با توجه به بررسی ها می توان گفت داستان بازی days gone روایت قابل قبولی دارد. به طور خلاصه قابل بیان است که از مشکلاتی مانند گنگ بودن داستان یا دور شدن از مسیر اصلی خبری نیست و days gone از این نظر عملکرد شایسته و نه بی نظیری را برجای گذاشته است. البته در شخصیت پردازی ها ضعف بزرگی دیده می شود. بوزر و دیکن هراندازه که با هم رفیق باشند ولی روابط آن ها در طول بازی حس خاصی را در شما ایجاد نمی کند. و عملا این که برای فلان شخصیت چه اتفاقی می افتد برای شما اهمیتی پیدا نمی کند و به جز از معدود سکانس های احساسی بازی (گریزی به تعاملات بین دیکن و سارا) از ایجاد حس دلسوزی، ترحم و تنفر خبری نخواهد بود.
هدف اولیه دیکن و بوزر مسافرت به شمال است ولی حوادثی که در دقایق اولیه بازی رخ می دهد موجب تاخیر در این سفر می شود. دیکن در طی بازی شخصیت هایی را مشاهده می کند که با برخی از آن ها قبلا آشنایی داشته است. بررسی ها نشان می دهد شخصیت های فرعی بازی ابدا چنگی به دل نمی زند و بازی در این بخش انتظارات را برآورده نمی کند. حتی خود دیکن نیز در ساعات اولیه شخصیتی نیست که بتواند نظر گیمر با به خود جلب نماید.
روابط میان سارا و دیکن از نظر شخصیت پردازی و تعاملاتشان همانند مثال لنگه کفشی کهنه در بیابان می ماند. هرچند این دو کاراکتر با کاراکترهایی مانند نیتن و النا، جول و الی کیلومترها با هم فاصله دارند اما توانسته اند حداقل یک سطح بالاتر از بقیه کاراکترهای بازی ظاهر شوند. در حالی که موتورسیکلت دیکن همه هویت اوست و در گیم پلی بازی این وسیله حرف اول را می زند بررسی ها نشان می دهد روی داستان بازی days gone هم تاثیر گذاشته است. در حقیقت همه حوادث ابتدای بازی از جایی آغاز می شود که موتورسیکلت دیکن خراب می شود.
داستان بازی days gone در حقیقت از ماموریت هایی تشکیل شده که از سوی بازماندگان اطراف به دیکن سپرده می شوند و او نیز در قابل کاری که انجام می دهد چیزی دریافت می نماید. بحث بیشتر در مورد جزئیات داستانی بازی کمکی به درک آن نمی کند. البته با نگاهی دیگر می توان اینطور بیان کرد که موضوع داستان کلیشه ای بوده و اجرای یک ازمایش خطرناک که منجر به وقوع آخر زمان با محوریت زامبی ها شده و شخصیتی که در طول مسیر عزیزانش را از دست داده و دنیایی ویران شده که بازتاب اتفاقات قبلی است را پیش رو دارد. نمونه این اثر را بارها شاهد بوده ایم و با توجه به بررسی ها شاید بتوان گفت بازی days gone در همه ابعاد مشابه The last of US است.
سبک روایی داستان بازی رdays gone را می توان به وقوع یک بهمن تشبیه کرد. اتفاقات در لول کوچک به شکل آهسته رخ داده و در نهایت به حادثه ای بزرگ ختم می شود که در این میان بازیکن را هم با خود همراه می سازند. گیمر در طول مسیری که دیکن پشت سر می گذارد با حواشی زندگی مشقت بار این کاراکتر نیز آشنا شده و خودبخود به آن اهمیت می دهد. بخشی از این موضوع به عمق بالای شخصیت ها و بخش دیگر به صداپیشگی قدرتمند آن مدیون است.
از مهره های کلیدی تا فرعی هر یک روایت ویژه خود را داشته و نکته مهم این است که نویسنده از کنار این کاراکترها به طور سطحی عبور نکرده و برای شاخ و برگ دادن بیشتر به ماجرای اصلی مراحلی درنظر گرفته شده که نقش «فلش بک» دارند. این نوع مرحله ها به بازیکن کمک کرده تا مسائل را بهتر درک نموده و با اهداف کلی شخصیت ها آشنا گردند تا در نهایت ارتباط بهتری برقرار شود.
در نهایت می توان گفت با داستان نو خارق العاده ای روبرو نیستیم ولی نحوه پرداخت و روایت آن را منحصر به فرد می سازد. به عبارت دیگر بررسی ها حاکی از آن است که داستان بازی days gone فاقد مفاهیم مورد عادت ما در بازی هاس سونی است. ایده بکار رفته خوب بوده و داستان خوب پیش می رود ولی شخصیت پردازی و تعاملات بین کاراکتر ها جای انتقاد دارد.
گیم پلی
عموما بازی های شبیه days gone ساز و کار ساده ای داشته و بررسی ها نشان داد گیم پلی این بازی اساسا با مورد عحیب و غریب و سختی همراه نشده است. برای یادگیری همه سیستم های موجود در بازی شاید به زمانی کمتر از ۲۰ دقیقه نیاز باشد. به طور معمول بازی های استراتژیک و آنلاین فراگیری زمانبری دارند. در بازی days gone شما در نقش کاراکتر دیکن وارد دنیای بازی می شوید. days gone یک بازی تک نفره سوم شخص زامبی محور جهان باز می باشد که تاحالا دیده اید. البته خود بازی های جهان باز با یکدیگر تفاوت هایی دارند.
گیم پلی days gone از ارکان مهم این اثر محسوب می شود. در آغاز با عنوانی روبرو هستیم که دارای مکانیزم و ویژگی های اشنای بازی های جهان باز و سورویوال می باشد. فرمولی که مدت ها در ساخته های شرکت های دیگر مشاهده می شد و در این نسل توسط آن ها ترک شد. به هر روی استودیو بند تصمیم گرفته تا این عنوان را طبق روش هایی که قبلا به خوبی جواب داده اند بسازد.
البته در کل نقشه حتی با یک برجک که بواسطه صعود از آن و تماشای محیط، نقشه را باز کنید دیده نمی شود در عوض days gone بازیکن را به گشت و گذار و ماجراجویی ترغیب می کند. عناصر سبک بقای استفاده شده برعکس آثار مشابه دست و پاگیر نبوده و موجب جذابیت بیشتر اثر می شود. بررسی ها حاکی از آن است جهان پویای بازی days gone لحظات اسکریپت شده ندارد و هر لحظه ممکن است وارد تله طراحی شده توسط دشمنان شوید و هیشه باید مراقب مسیرهای انتخابی برای عبور و مرور باشید. تله گذاری محدود به مسیرها نبوده و در بعضی کمپ ها هم وجود دارد.
اکنون این موارد را با حال و هوای تاریک و بارانی ترکیب کنید تا یکی از جذابترین لحظات را به وجود آورید. حضور تصادفی فریکرها و دسته های بزرگ آن ها به نام Horde حس و حال وحشت را به خوبی به گیمر منتقل می کند. با نابودی دشمنان و انجام کارهای به ظاهر غیرممکن پاداش خوبی نصیب شما می شود تا انگیزه شما برای ادامه داستان بیشتر شود. به طور کلی گیم پلی بازی days gone مرحله چندان دشواری که به یادگیری طولانی مدت سیستم های موجود در بازی نیاز داشته باشد، ندارد.
طراحی و مشکلات بازی
گرافیک بازی days gone مصداق آشکار شمشیری دو لبه است به این مفهوم که ظاهر زیبا ولی باطنی پرایراد دارد. برای توضیح این جمله باید گفت محیط های آخرزمانی آن شامل مناطق چنگلی، بیابانی، خرابه هایی با غلبه طبیعت برآن ها و … می باشد که در طراحی هر یک دقت کافی لحاظ شده و نواحی تکراری مشاهده نمی شود. در ایجاد مدل NPC هم تنوع رعایت شده و میان انسان ها و فریکرها گونه های فراوانی را شاهد هستیم که هر یک بسته به محیط قرارگیری در آن دارای پوشش مخصوصی هستند. طراحی کاراکترهای اصلی به ویژه دیکن پر از جزئیات بوده و ایرادی دیده نمی شود. ولی مدل های فرعی بخصوص کاراکترهایی که ماموریت جانبی از سوی آنها دریافت می کنید بافتی ضعیفتر نسبت به شخصیت های اصلی دارند. در ضمن چرخه پویای آب و هوا که برف را نیز شامل می شود موجب دگرگونی ظاهر محیط می شود.
به این ترتیب به خاطر سبک هنری ویژه و واقع گرایانه این بازی محیط های کم نظیر و چشم نوازی را شاهدیم ولی در بعد فنی شرایط کاملا متفاوت است. برای ساخت این بازی از Unreal Engine 4 استفاد شده که موتور Unreal عمکردی نامتعادل در این اثر دارد. در برخی صحنه ها وقتی دوربین از یک شخصیت به شخصیت دیگر کات می خورد با منظره ای روبرو می شوید که بافت بارگذاری نشده ای دارد. در ضمن هوش مصنوعی با عملکرد بسیار ضعیف واکنش های عجیب و عملکرد بد دشمنها را به دنبال دارد که از یک عنون انحصاری جای انتقاد دارد.
مشکل بعدی این است که فعالیت های جانبی پس از مدتی از اجرای بازی تکراری شده و شما همیشه به دنبال علامت سوال روی مینی مپ بازی خواهید بود. به کمک بازمانده های دیگر می روید و نقش ناجی را اجرا می کنید. که بعد از گذشت چند ساعت عطش شما فروکش می کند. در حقیقت گمیر اشباع شده و days gon مورد جدیدی برای عرضه ندارد. در نیجه لذت سابق بازی از بین می رود و از کنار علامت سوال های سفید بی تفاوت عبور می کنید. با این حال اگر به چنین بازی هایی علاقمندید احتمالا اجرای مراحل تکراری برای شما ناخوشایند نیست.
موسیقی بازی
با توجه به بررسی ها باید اشاره کرد که موسیقی و صداگذاری ارکان اساسی در بازی days gon هستند. از موزیک های جذاب این عنوان که در لحظه های خاص شما را غرق در صحنه ای خاص می کنند تا صداپیشگی فوق العاده کاراکتر اصلی این عنوان همگی قابل توجه است. همچنین از نکات حائز اهمیت، استفاده موسیقی در موقعیت های خاص است. در دنیای آخر زمانی هستید و بیشتر موارد تنها از این رو این اثر برای القای حس تنهایی موقع گردش در جهان موسیقی را قطع نموده تا بیشتر غرق در حس و حال محیط شوید. کاری که قطعا روی تجربه نهایی اثر مثبت می گذارد. صدای دیکن را بازیگر فیلم های هالیودی Sam Witwer ارائه می کند. به طور کلی صداگذاری قوی به کاراکترها محدود نشده بلکه در محیط انواع و اقسام صداها ارائه می شود تا جهان آخرزمانی باورپذیرتر شود.
منبع : آرگا