شعر درباره دوست همواره مورد توجه شاعران قرار گرفته است و علاوه بر این اشعار در مورد رفاقت در ادبیات ما جایگاهی ویژه دارد و این اشعار دارای مضامینی پرمحتوا و دلنشین می باشند.
شعر درباره دوست با ابیاتی زیبا
اشعار فارسی دارای مضامینی مختلف می باشند و این اشعار در مورد هر موضوعی که سروده می شوند شاعر به خوبی به توصیف آن در هر کدام از بیت ها می پردازد. در مطالب قبلی شعر عاشقانه و شعر در مورد خدا و شعر در مورد آرامش را مطالعه کردید در ادامه شعر در مورد دوست را گردآوری خواهیم کرد.
شعر زیبا در مورد دوست
دارم سر خاک پایت ای دوست
آیم به در سرایت ای دوستآنها که به حسن سرفرازند
نازند به خاک پایت ای دوستچون رای تو هست کشتن من
راضی شدهام برایت ای دوستخون نیز تو را مباح کردم
دیگر چه کنم به جایت ای دوستدانی نتوان کشید ازین بیش
بار ستم جفایت ای دوست
***********
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست در اوستاز دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
شعری در وصف دوست
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستــم کـــن وز هر دو جهانم بستان
بـا هـــر چـــه دلم قرار گیـــرد بــی تـــو
آتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـان…
***********
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
***********
دلت آبی تر از دریا رفیقم
به کامت شادی دنیا رفیقمالهی دائما چون گل بخندی
شب و روزت خوش و زیبا رفیقم
شعر کوتاه درباره دوست
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار منای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من
***********
کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست ای دوست
بیا که نوبت انس است و الفتست ای دوستدلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد
ز بس که باغ طبیعت پرآفتست ای دوستمگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشت
بیا که صحبت یاران غنیمتست ای دوستعزیز دار محبت که خارزار جهان
گرش گلی است همانا محبتست ای دوست
شعر در مورد دوست با ابیاتی زیبا و ناب
ز سنگ جور تو بی مهر و بی وفا ای دوست
دلم شکسته شد اما چه بی صدا ای دوستمنم که یک سر مویت به عالمی ندهم
ولی تو دادهای آسان ز کف مرا ای دوستتو قدر دوست چه دانی که هست گوهر عشق
به پیش چشم تو بی قدر و بی بها ای دوستمنم چو گوهر رخشان میان گوهریان
چو گوهری نشناسی مرا چرا ای دوستکمال عشق بود اعتماد و یکرنگی
به سوء ظن مشکن رونق صفا ای دوستمن از تو شکوه به بیگانگان نخواهم برد
که آشنا نکند شکوه ز آشنا ای دوستشکایت از تو به جایی نمی برد طلعت
پذیرد آنچه که باشد تو را رضا ای دوست
***********
دوست واژه است
واژهای که از لب فرشتهها چکیده است
دوست نامه است
نامهای که از خدا رسیده است
نامه خدا همیشه خواندنی است
توی دفتر فرشتهها
واژه قشنگ دوست
ماندنی است
راستی دلت چقدر
آرزوی واژههای تازه داشت
دوست گلات رسید
واژه را کنار واژه کاشت
واژهها کتاب شد
دوستت همان دعای توست
آخرش دعای تو
مستجاب شد
شعر سهراب سپهری در مورد دوست
«خانه دوست کجاست؟»
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
«نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سربه در میآرد
پس به سمت گل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی میشنوی:
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست؟»
در این مطلب مجموعه ای از شعر زیبا در مورد دوست را پیش رو داشتید که امیدواریم این اشعار مورد توجه شما همراهان عزیز و گرامی قرار گرفته باشند.
منبع : آرگا