شب یلدا یکی از زیباترین شب ها می باشد که در مورد این شب اشعار زیبا با مفاهیم دلنشینی گفته شده است بنابراین اگر شما نیز به مطالعه اشعار غمگین شب یلدا علاقه دارید بهتر است تا پایان مطلب شعر غمگین شب یلدا همراه ما باشید.
مجموعه ای از شعر غمگین شب یلدا
همانطور که می دانید شب یلدا شب شور و شادی می باشد و در واقع می توان گفت شبی است که می توان یک دقیقه بیشتر در کنار عزیزان باشید اما اگر یکی از عزیزان نباشد بسیار تلخ و دردناک است به همین خاطر، در ادامه مطلب گلچینی از شعر غمگین درباره شب یلدا را در اختیارتتان خواهیم گذاشت تا بتوانید از بین آن اشعار زببایی را انتخاب کنید.
اشعار غمگین در مورد شب یلدا
مینشینم با غمم تنها، شب یلدا من
زیر این سقف پر از تزویر، ناپیدا منمیزنم بوسه بر آن دیوان حافظ، که او
فاش گوید غیب و از گفته او شیدا منآن ترنمهای ناب و دلکش لوء لوءها
آسمانها میبرندم، مست و بی پروا منآن دلی کو نیست دیوانه حافظ دل نیست
این سخن را زیر لبها میکنم نجوا منعلی خدادادی
******
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم… با دلهای تنها بیشتردرد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتربَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشترهر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی
بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر…حامد عسکری
******
گویند نیست از شب یلدا درازتر
پیداست اینان شام غریبان ندیده اند
******
آری امشب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
و شب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه ، امشب شب تنهایی من است
******
شبها به چه جان کندنی از نیمه گذشتند
تقویم ، سراسر شب یلدا شده بی توحسنا محمدزاده
******
دلی در حســرتی دیرین نماند
سری از فرط غــم پایین نماند
الهی در شب یلـــدای امسال
نـگـــاه کــودکـــی غـمگـیـن نماند
******
یلدا
زنى ست
که موهاش را تا کمر
بلند کرده
ایستاده روبروى خودش
و خطّ چشم مى کِشد،
زنى که دستش
بوى سیب و آیینه گرفته
لبش رنگ انارِ دندان خورده…
که لباس شبش
حریرِ بى حریمى ست
که مردِ خوابهاى شبانه اش را
به آن مى پیچدیلدا
طولانى ترین گریه مردى ست
که خواب نمى بیند
که تا کمر خم شده
از وقتى
زنش موهایش را کوتاه کرده
و رفته،
زنى که خطّ چشمش ریخته
بس که وقت رفتن
گریه کردهیلدا
همین نبودنِ زنى است
که موهایش
کمر مردى را خم کرده…
کامران رسول زاده
******
شعرهای ناب کوتاه و طولانی درباره شب یلدا
حالا دیدی؟!
پاییز هم تمام شد
یلدا هم گذشت
زمستان هم تمام میشود
هیچ چیز پایدار نیست!
اما دلی که تنگ باشد
همش به دنبال بهانه میگردد
که دل تنگیاش را با یک فصل
یا یک شب توجیه کند!اینها تقصیر هیچ کس نیست
مشکل دلهایمان است
که زود به زود
و برای کسانی تنگ میشود که
خیلیهایشان لیاقت این دلتنگی را ندارندمحسن دعاوی
******
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
******
همه برای یک دقیقه بیشتر شدن یلدا
لحظه شماری میکنند
جز بچههای بیخانمان
که باید یک دقیقه بیشتر بلرزندخدایا
سرگرم یلدا که شدیم
یک دقیقه را
کم کنیکتا رفیعی
******
بعد از تو
عاشقِ یلدا شدن کار سختی نیست
بی تو هر شب
زمستان و هر شب پر از سرماست
و نبودنِ تو
عجیب شبیهِ بودن هایِ ماست
پناه میدهم به تو
که این شب یلدا تنهایی
خودم هزار شبِ یلدا تنها بوده ام
******
اشعار غمگین و ناب زیبا درباره شب یلدا
یلدا
سفیدی چشم کودکیست، سیاه،
بر منقار کرکسیلدا
گیسوان بلند و
خیس مادر من بود
که دسته دسته
بر دست سیاه زمستان
طعمه باد شدیلدا
عمق زخمهای من است
که با هیچ ضیافتی
سیر نمیشودیلدا
دردهای
یله شده من است
که سحرشان را سِحر،
کرده اندیلدا
عشق من بود
به کوتاهی یک قطعهو یلدا، آه!
آیینهای بود
بر پیشانی غزلم؛
که با مکر انار،
در هم شکست!یلدا؟
آلزایمر من است
کجا، گذاشتماش؟محمد ترکمان
******
در قمار دوستی ما باختیم
بی توکل تاس عشق انداختیم
مهر تو خورشید عالم تاب بود
فرق خوبی از بدی نشناختیم
شام نامهری تو کوتاه بود
ما از آن شب های یلدا ساختیم
******
آسمان رنگ شب یلدا گرفت
یاد تو آمد به قلبم جا گرفت
تا سحر غم با دلم هم خانه بود
از فراق تو دلم دیوانه بود
یاد تو چندیست مهمانم شده
خاطراتت آفت جانم شده
هرچه میگویم سخن از یاد توست
در سکوت من فقط فریاد توست
******
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کردخواب
خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
هوشنگ ابتهاج
******
اشعار غمگین با مفاهیم دلنشین درباره شب یلدا
آخرین روز خزان هم چه گریزان شده استآذرم رفت و دی سرد زمستان شده است
باد سردی شده و پنجره را میکوبد
گربه را کشته دم حجله و طوفان شده استشمع و شام شب یلدا و قلم در دستم
بیت بیت غزل از دست تو گریان شده استبه چه احساس قشنگی شده ابری غمگین
بغض بشکسته و همدرد خیابان شده استبا اشارات قلم دست و دلم میلرزد
چشمهای تر من گوش به فرمان شده استشب یلدای من افکار تو و اشعار است
من و این آب اناری که به چشمان شده استچه شبی بهتر از امشب که تو را یاد کنم
حال و احوال تو بر قافیه مهمان شده استمحسن روشنایی
******
دوباره یک شب یلدا دوباره قرعهی فال
و نیستی که بگویی «الهی از امسال…»به خاک من که پر از آرزوی پرواز است
بگو چگونه بمانم بدون پر، بی بالدر آستانه سرمای دی بدون توام
هنوز زنده که… بنویسم از… خیال محال!هنوز زنده به امید مرگ وقتی که
به من امید تو را میدهد، تو… قرعه فالهمین دو چشم تر من بس است روزی که
تو را دوباره ببینم تو را اولی الاحوالزهرا رشیدی
******
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهوربا زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
******
امیدواریم از مطالعه اشعار غمگین شب یلدا نهایت بهراه را برده باشید، شما عزیزان با کلیک با روی شب یلدا می توانید جملات ناب با مفاهیم زیبایی را مشاهده کنید.
منبع : آرگا