دسته ها
پنج شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳

چند انشا درباره نماز با محتوای عرفانی

  • ندا خوشرو
  • ۸ بهمن ۱۴۰۰
  • ۰

در این مطلب مجموعه ای از ۶ انشا درباره نماز برای دانش آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف را مطالعه خواهید کرد که امیدواریم دانش آموزان عزیز با مطالعه این نگارش ها بتوانید انشایی مفهومی و زیبا در مورد نماز بنویسند.

نماز ستون دین است و خواندن نماز بر هر فرد مسلمانی واجب شده است. نماز خواندن باعث آرامش روح و روان هر انسانی می گردد و علاوه بر این با خواندن نماز ارتباط بین ما و پروردگارمان برقرار می شود. انشا درباره نماز از انواع موضوعاتی است که از دانش آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف خواسته می شود تا در مورد آن نگارشی را بنویسند.

مجموعه ای از چند انشا درباره نماز

برای برخی از دانش آموزان نوشتن انشاء دشوار است در صورتی که اگر دانش آموزان عزیز نگارش های مختلف را مطالعه نمایند و در مورد موضوعات مختلف انشایی را بنویسند بعد از مدتی استعداد آن ها در زمینه نوشتن انشاء با موضوعات مختلف بیشتر می شود. در مطالب قبلی انشا در مورد آینده ، انشا در مورد عید نوروز و انشا در مورد خورشید را مطالعه کردید در ادامه گلچینی از چند انشا درباره نماز را مطالعه خواهید کرد.

انشا درباره نماز با مضمون پرمحتوا

انشا زیبا درباره خورشید

کم کم موذن اذان عشق را در گوش آسمان زمزمه می کند.

چه زیباست ندای الله اکبر !!!

چه زیباست ندایی که عظمت حق را بر دلم می نشاند !! و وسوسه های شیطان را از دلم می رهاند خویشتن را برای نماز آماده می کنم. بانگ الله اکبر که سر می دهد ستون قلبم از بزرگی یاد خدا می لرزد و ندایی از درون مرا می خواند« الا بذکر الله تظمئین القلوب» و می گوید که باید خوشتن را برای نماز آماده سازم .

نماز!

آری واژه ی نماز را که می شنوم پیمانه وجودم از لطف و رحمت حق لبریز می شود و غنچه های وصل در باب وجودم شکوفا می شود. چرا که پیام معنوی و عرفانی نماز ایجاد مشق در سالکان و عارفان و عاشقان است، نماز میقات عابدان و نور دیده ی اهل یقین است. نماز چشمه جوشان و زلال توحید و معرفت است و نماز وسیله ی عروج انسان به معراج است نماز نردبان ترقی انسان و کلاس خداشناسی و وسیله ی کمال انسان است .

وقتی به نماز می ایستم با شنیدن گل امید همچون خنده ای بر جانم می نشیند و با شنیدن گناهانم برایم تداعی می شوند و اشک خوف از چشمانم می بارد پس به نماز بر می خیزم و در میان امید و خوف می ایستم و تکبیره الاحرام می گویم و شمرده قرائت می کنم و به خشوع و خضوع رکوع و سجده می کنم و به اخلاص نماز را تمام می کنم و نمی دانم که نمازم مورد قبول حق تعالی قرار گرفته یا نه!

انشا ناب درباره نماز

انشا ادبی در مورد نماز

با نام خداوند مهربان قلم را در دست میگیرم تا در مورد نماز برای شما انشا بنویسم …

به راستی نماز چیست؟
متن انشا :

نماز اتصال با بی نهایت است و خداوند نماز را برای تصفیه و تکمیل روح مقرر فرموده تا توحید عملی را از بنده اش مشاهده کند،سپس بدن عنصری را مطیع و منقاد روح قرار داده و سایر اعمال و نیز سایر عبادات را ( همچون روزه ، خمس ، ذکات ، حج ، جهاد ،امر به معروف ، نهی از منکر و …) به امور مادی و بدن عنصری مرتبط ساخته تا تحت فرمان روح انجام وظیفه کند و نیز ترقی و تکامل روح را در برگزاری نماز منحصر نموده سپس سایر عبادات را دائر مدار نماز دانسته که اگر بنده اش نماز خواند و آن نمازش قبول درگاه حق تعالی واقع شد سایر عبادات و اعمال نیک او پذیرفته می شود و چنانچه نماز نخواند یا نمازش مورد قبول واقع نشود ، سایر اعمالش نیز پذیرفته نخواهد شد.

نماز نوعی هنرنمایی الهی است. که خداوند تمام ارزش ها را به نحوی در آن قرار داده است. مثل این چند مورد زیر:

یاد خدا یک ارزش است و تنها وسیله آرام بخش دل هاست و نماز بالاترین کرده هاست
در نماز رو به سوی کعبه می ایستیم، در حج به زیارت کعبه موفق می شویم.
در زکات مال انسان پاکیزه می شود، در نماز قلب او

نتیجه گیری:

انشای خود را با این حدیث از امام علی علیه السلام جمع بندی میکنم که فرمود

هنگامی که مرد به نماز بر می خیزد شیطان می آید به نظر حسرت به او نگاه می کند

زیرا می بیند که رحمت خدا او را فرا گرفته است. (حضرت علی ع)

انشا درباره نماز

انشا مفهومی و جالب درباره نماز

 حس خوب یعنی زمانی که دستانم را به سمتش دراز می کنم و می دانم که اگر دنیا و آدم هایش اگر غم ها و شادیهایش به من پشت کند باز او هست که دستانم را که با همه ی خواهش و التماس به سمتش دراز شده است بگیرد و دوباره و دوباره در لطفش را به رویم بازکند. چه کسی بالاتر از خدا و نمازی که تنها به شکرانه ی همه ی نعمت هایش زیر لب تکرار می شود تا در عوض این همه نعمت شکری کوچک گفته باشیم.

نماز همان حس خوب است که خداوند در قرآن کریمش و به واسطه ائمه مطهرش بارها و بارها تکرار کرده است تا با اجابت آن این حس خوب در ما جاری شود. خداوند هیچ گاه نیازمند نماز ما نیست اما توصیه ی شدیدی به آن کرده است و این توصیه برای ما انسان ها چیزی جز سود و منفعت به همراه ندارد. از همان وضویی که قبل از نماز می گیریم تا به رعایت بهداشت و پاکیزگی در طول روز به فواید دیگر آن دست یابیم بر طبق مطالعات پزشکی اعمال وضو در پنج نوبت روز موجب بیرون راندن انرژی منفی از بدن و دوری از بسیاری از بیماری ها مانند فشار خون و .. می شود.

قسمت دیگر نماز که آیات قرآن در طول روز تکرار می شود تا یادآور شود هیچ معبودی جز خداوند نیست و برتر و بالاتر از خداوند کسی وجود ندارد تا برای او رکوع و سجود کنیم و سر تعظیم فرود آوریم و قبله ایی که به سمت آن سر بر زمین می گذاریم که آن نیز خود به دلیل جریان مغناطیسی زمین موجب وارد شدن انرژی مثبت به بدن می شود و موجب آرامش روح و روان ، سبکی جان می شود و در نهایت دستانی که خالصانه در طول روز به سویش دراز می کنیم تا در ذهن ما حکاکی شود که نباید دست خواهش و کمک به سمت کسی جز پروردگار منان دراز کنیم زیرا او بهترین است چه برای گوش کردن حرف هایمان چه از خوشی ها و چه از ناخوشی و برای کمک رساندن به ما کسی جز او بالاتر نیست تا به ما کمک کند و دست ما را بگیرد.

*********

نماز خواندن یعنی حرف زدن با خدا.

در نماز، ما با خدا راز و نیاز می کنیم، حرف های دل مان را به او می زنیم، چیزهایی که دوست داریم را از خدا می خواهیم و به او می گوییم که چقدر دوستش داریم.

اگر وقت هایی که ناراحت و تنها هستیم و نمی توانیم با کسی حرف برنیم، نماز بخوانیم حال ما بهتر می شود و ناراحتی ما کم می شود، چون حرف زدن با خدا انسان را آرام می کند.

خدا همیشه منتظر است ما به سمت او برویم و از او کمک بخواهیم، تا به ما کمک کند.

همچنین نماز خواندن و عبادت خدا باعث می شود ما بدانیم همیشه کسی هست که کار های ما را می بینید، به خاطر همین اشتباهات و گناهان کم تری در زندگی انجام می دهیم و آدم بهتری خواهیم بود.

خدا نعمت های زیادی به ما داده است که ما باید قدر آن ها را بدانیم و از خدا به خاطر این نعمت ها تشکر کنیم.

نماز خواندن هم یکی از راه هایی است که ما به وسیله ی آن، از خدا به خاطر نعمت هایش تشکر می کنیم.

کسی که مسلمان است باید نماز بخواند و به خاطر تنبلی یا هر کاری دیگری خواندن آن را فراموش نکند. پیامبر و امامان ما هم، گفته اند که به نماز اهمیت بدهیم و نماز را اول وقت بخوانیم.

قبل از نماز خواندن باید شرایط نماز، درست خواندن و مقدمات آن مثل ” وضو ” را خوب یاد بگیریم، تا نماز ما باطل نباشد.

انشاء در مورد نماز

انشا زیبا و پرمحتوا درباره نماز

نماز یاد آور حضور خدا در تمام لحظات زندگی انسان است.

هر مسلمان روزی ۵ بار به نماز می ایستد تا اعلام کند بدون رضایت خداوند هیچ کاری را انجام نخواهد داد.

نماز پناه بردن به خداوند از شر وسوسه های شیطان است، شیطانی که در همه حال به دنبال فریب دادن انسان و دور کردن او از مسیر درست و خداوند است.

کسی که نماز می خواند آرامش را در راز و نیاز با خدا می بیند، و با این کار خود را به معبود خویش نزدیک تر می کند.

فرد نماز خوان در لحظات سخت و مشکلات زندگی به خداوند پناه می برد و از او یاری می جوید و محال است خداوند پاسخی به این خواسته ی بنده ی مومن خویش ندهد.

هر فرد مسلمان می داند که نماز ستون دین بوده و خواندن آن بر هر مسلمانی واجب است، بنابراین به محض شنیدن اذان کارهای دیگر را متوقف کرده و برای ایستادن در حضور خدا آماده می شود.

او می داند که هنگام نماز باید ذهن و قلب خود را خالی از امور دنیوی کند و با حضور قلب در پیشگاه خدا حاضر شود.

امام صادق (ع) می فرماید: ” هنگامى که به نماز ایستادى بدان که در پیشگاه خداوند هستى و اگر او را نمى بینى، او تو را مى بیند. پس به نمازت توجه کن ”

نماز خواندن دل انسان را صفا می دهد و بالعکس دوری از آن باعث تیرگی قلب آدمی می گردد.

پیامبر اکرم (ص) نماز را به جوی آب روانی تشبیه می کند که انسان روزی پنج مرتبه بدن خویش را در آن شستشو داده و از تمام پلیدی ها و گناهان پاک می شود.

اگر فردی تنبلی کند و با اشتیاق نماز نخواند پس از مدتی دیگر رغبتی برای نماز خواندن نخواهد داشت و روز به روز از خداوند دور تر می شود.

اهمیت و ارزش نماز بر هیچ کس پوشیده نیست و فرد مسلمان از زمان کودکی با این مسئله آشنا می شود، پس نداشتن فرصت یا بهانه هایی از این قبیل، توجیه قابل قبولی برای سبک شمردن نماز نیست.

انشا درباره نماز با مضمون ادبی و ساده

انشاء زیبا درباره نماز

اسمش نماز است؛

می گویند،ستون دین است.

نمیدانم؛شایدیک قرص آرام بخش،شایدیک خلوت دونفره باخــدا،شاید یک پناهگاه دربرابرغمها،

نمیدانم…
متن انشا :

نیمه شب بود،یک نیمه شب سهمگین؛دراین نیمه شب حال دلم خوش نبود،دلم گرفته بود؛ ساعت از یک بامدادگذشته بود،ولی همچنان خواب برایم معنایی نداشت؛ ازجایم برخاستم،کلافه بودم،کمی دور اتاق قدم زدم؛رفتم کنارپنجره ایستادم  آسمان نگریستم.ظاهرا ساکت بودم،اما درونم غوغا بود. خــدا را صدا میزدم ؛ عاجزانه به آسمانِ پر ستاره خیره شده بودم و خــدا را میخواندم. در آن لحظه تنها چیزی که در ذهنم شکل گرفت ، معمایی به نام “نمــاز” بود؛ ناخودآگاه نیرویی مرا تقویت کرد که بعد از مدت ها نمــاز بخوانم.

وضو گرفتم؛ با هر مشت آبی که به چهره ام میزدم، درخشش نوری را در وجودم احساس میکردم. به اتاق برگشتم ؛ چادرِ سفیدِ مادرم راسر کردم،نگاهم در آیینه به خودم افتاد؛به راستی که چقدر چهره ام با آن چادر سفید،معصوم شده بود!…ناخودآگاه لبخندی گوشه لبم نقش بست ؛ سجاده فیروزه ای رنگ مادرم را از گوشه طاقچه برداشتم و کف اتاق پهن کردم . نگاهی به ساعت انداختم ؛ده دقیقه به دو بامداد بود.ن میدانم چرا با آن روحیه زخمی، در آن ساعت از نیمه شب که همه خواب بودند،به نمــاز می ایستادم؟!…

افکارم را از سرم دور کردم،برخاستم و به نمــاز اقامه کردم ؛ هرذکری که میگفتم،آرامش بیشتری میافتم. احساس سبکی میکردم ، گویا بارِ بزرگی را از دوشم بر می داشتند. آرامشی که در آن لحظات داشتم برام وصف شدنی نبود. نمیدانم در این آیات چه سِرّی نهان بود، که بر زبان آوردنشان چنین آرامشی به آدم میداد. سجده آخرِ نمــاز بود؛ به سجده رفتم و عاجزانه آرامشی همیشگی را از خــدا طلب کردم. درهمان حال بی اراده قطره اشکی از گوشه چشمم روی سجاده چکید…

بوی یاس های خشکیده فضا را پرکرده بود.سرم را از سجده برداشتم ، تشهد و سلام دادم ، بوسه ای بر روی مُهر نشاندم و سجاده را جمع کردم؛
عجیب بود،حالم دیگر آن آشفتگیه قبل از نماز را نداشت. آرام بودم  و این آرامش را در دیگر لحظات عمرم حفظ کردم،آن چادر سفید ،حصار همیشگیه خلوتهای من و خــدایم شد…

انشا در مورد نماز

در این بخش از سرگرمی مجله آرگا گلچینی از انشا درباره نماز با مضمون پرمحتوا و ادبی را مطالعه کردید که امیدواریم این نگارش ها مورد توجه تان قرار گرفته باشند و از مطالعه آن ها نهایت بهره را برده باشید.

منبع : آرگا

مطالب مرتبط
مطالب داغ
همچنین ببینید
مشاهده دیدگاه های این مطلب
دیدگاه های مطلب
۰ دیدگاه برای این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *