دسته ها
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

گلچین بهترین اشعار عاشقانه مولانا شاعر بزرگ ایران زمین

  • یلدا محمدی
  • ۲۹ شهریور ۱۴۰۰
  • ۰

خواندنی ترین مجموعه اشعار عاشقانه مولانا و بخش از شعرهای گلچین شده و زیبای این شاعر خوب و توانای کشورمان را در این مقاله ملاحظه فرمایید و از مطالعه این شعرهای عاشقانه زیبا و احساسی لذت ببرید.

در این مقاله مجموعه ایی از اشعار عاشقانه مولانا و شعرهای احساسی و سرشار از عشق این شاعر بزرگ ایرانی را گردآوری نموده ایم که مطمئنا مشاهده آنها برای شما نیز لذت بخش خواهد بود. در ادامه به مطالعه اشعار عاشقانه مولانا پرداخته و تا پایان با این شعر ها و ابیات زیبا و دلنشین ما را همراهی نمایید.

مجموعه اشعار عاشقانه مولانا جلال الدین بلخی :

مولانا در سال در سال ۶۰۴ قمری در بلخ متولد شد، وی را می توان مشهورترین شاعر پارسی گو دانست. که در بین اشعار مختلف، اشعار عاشقانه مولانا از زیبایی و جذابیت خاصی برخوردار است و کمتر ایرانی وجود دارد که با این شعرهای عاشقانه و زیبا آشنایی نداشته باشد. از جمله آثار مولانا که هر یک از محبوبیت خاصی نیز برخوردارند می توان به متنوی معنوی، دیوان شمس، مکتوبات و فیه ما فیه اشاره نمود. این شاعر و صوفی گرانقدر شعرهای عاشقانه و دیگر اشعار را در سبک های مثنوعی، رباعی و غزل سروده است. وی در سال ۶۷۲ بر اثر بیماری در قونیه در گذشت. در ادامه گلچین زیباترین اشعار عاشقانه مولانا را مشاهده نمایید.

اشعار عاشقانه و دلنشین مولانا

شعرهای کوتاه از مولانا

ای یوسف خوش نام مـا خوش می‌روی بر بام مــــا
ای درشکـــسته جــام مـا ای بــردریـــــده دام ما
ای نــور مـا ای سور مـا ای دولت منصــور مـا
جوشی بنه در شور ما تا می‌شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یــار مـــا عیــار مـــا دام دل خمـــار مـــا
پا وامکــش از کار ما بستان گــــرو دستار مــا
در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل
وز آتـــــش ســودای دل  ای وای دل  ای وای مـــــا

*******

  •  مبل و میز
  •  آرون گروپس

حیلت رها کن عاشقــا دیوانه شو دیوانه شو
و انـدر دل آتش درآ پــــروانـه شــو پروانــــــه شو
هــم خــویش را بیگـــانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو
رو سینــه را چـون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
و آنگـــه شراب عشــق را پیمانـــه شــــو  پیمانــه شـو
باید  کـــه  جملــه  جــان  شــوی  تا  لایق  جانان  شوی
گـــر ســوی مستــان میــروی مستانه شـــو مستانه شو…

*******

اشعار عاشقانه مولانا

اشعار ناب و عاشقانه از مولانا

یــار مرا غار مــرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غـــار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تــویی فاتح و مفتوح تـویی
سینـــه مشــروح تــویی بـــر در اســرار مرا
نـــور تـــویی سـور تــویی دولت منصور تـویی
مـــرغ کـــه طــور تــویی خســته بــه منقار مرا
قطـــره تویی بحــر تویی لطـف تــویی قهــر تویی
قنــد  تـــویی  زهـــر  تــویی  بیــــش  میـــازار  مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضــه اومیــد تویـــی راه  ده  ای یــار مرا
روز تــویی روزه تـــویی حـاصل دریوزه تـویی
آب تــویی کــوزه تــویی آب ده این بـــار مـــرا
دانـــه تویــی دام تــویی بــاده تویی جام تـویی
پختـــه تویی  خـــام تــویی  خـــام  بمگـــذار  مرا
این  تن  اگـــر کـــم  تــندی  راه  دلــم  کــم  زندی
راه  شــدی  تــا  نبــدی  ایـــن  همـــه  گـــفتار  مرا

*******

در هوایت بی قرارم روز و ش
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب؟!

جان و دل می خواستی از عاشقان
جان و دل را می سپارم روز و شب

تا نیابم آنچه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب

تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم، گاه تارم روز و شب

ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب

زآن شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب

بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب

*******

شعرهای عاشقانه و زیبای مولانا

اشعار زیبای مولوی

خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان من و تو

داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو

اختران فلک آیند به نظّاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو

من و تو، بی من‌و‌تو، جمع شویم از سر ذوق
خوش و فارغ، ز خرافات پریشان، من و تو

طوطیان فلکی جمله شکرخوار شوند
در مقامی که بخندیم بدان سان، من و تو

این عجبتر که من و تو به یکی کنج این جا
هم در این دم به عراقیم و خراسان من و تو!

به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر
در بهشت ابدی و شکرستان من و تو

*******

ای خدا این وصل را هجران مکن

سرخوشان مست  را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار

قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن

خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کشیان مرغ توست

شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خویش را برهم مزن

دشمنان را کور کن شادان مکن

گر چه دزدان خصم روز روشنند

آنچ می‌خواهد دل ایشان مکن

کعبه اقبال این حلقه است و بس

کعبه اومید را ویران مکن

این طناب خیمه را برهم مزن

خیمه توست آخر ای سلطان مکن

نیست در عالم ز هجران تلختر

هرچ خواهی کن ولیکن آن مکن!!!

*******

اشعار عاشقانه مولانا

گلچینی از اشعار عاشقانه و زیبای مولوی

کمتر کسی است که جلال الدین محمد بلخی ملقب به مولانا این شاعر بزرگ و پرآوازه ایرانی را نشناسد، معمولا اشعار مولوی که در سبک های مختلف غزل، دوبیتی، رباعی و … سروده شده است به قدری زیبا و جذاب هستند که به جان می نشینند و اغلب ایرانیان و حتی مردم سایر کشور ها ارتباط خوبی با این شعر ها بر قرار می کنند، زیبایی و جذابیت این شعر ها به قدری است که بعد از گذشت سالها هنوز هم زیبایی و خاص بودن خود را از دستنداده است و حتی بسیاری از خوانندگان مشهور در قطعات آهنگهای خود از اشعار این شاعر بزرگ بهره می گیرند.

حال در صورتی که علاقمند به خواندن شعرهای مولانا هستید، دعوت می کنیم برای مطالعه مجموعه متنوع دیگر از اشعار زیبا و عاشقانه این شاعر مشهور و توانمند ایرانی تا پایان همراه ما شوید.

اشعار عاشقانه مولوی

شعرهای ناب مولانا

گر بیدل و بی‌دستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم

در مجلس حیرانی ، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی ، آهسته که سرمستم

پیش آی دمی جانم ، زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم

ساقی می جانان بگذر ز گران جانان
دزدیده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم

رندی و چو من فاشی ، بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی ؟ آهسته که سرمستم

ای می بترم از تو من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو ، آهسته که سرمستم

از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
از یار چه پوشانم ؟ آهسته که سرمستم

تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم
خود را چو فنا دیدم ، آهسته که سرمستم

هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم
نور دل ادریسم ، آهسته که سرمستم

در مذهب بی‌کیشان بیگانگی خویشان
با دست بر ایشان آهسته که سرمستم

ای صاحب صد دستان بی‌گاه شد از مستان
احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم

*******

یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی

شاگرد که بودی که چنین استادی

خوبی و کرم را چو نکو بنیادی

ای دنیا را ز تو هزار آزادی

*******

آنکه به دل اسیرمش
در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من
باز ز سر بگیرمش

*******

گلچین اشعار عاشقانه مولانا

اشعار زیبای مولوی

ای در دل من میل و تمنا همه تو
وندر سـر من مایه سودا همه تو

هرچنـــــد به روزگار در می‌نگرم
امروز هـمه تویی و فردا همه تو

*******

بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد
خوشتر از جان چه بود از سر آن برخیزد
بر حصار فلک ار خوبی تو حمله برد
از مقیمان فلک بانگ امان برخیزدبگذر از باغ جهان یک سحر ای رشک بهار
تا ز گلزار و چمن رسم خزان برخیزد
پشت افلاک خمیدست از این بار گران
ای سبک روح ز تو بار گران برخیزد
من چو از تیر توام بال و پری بخش مرا
خوش پرد تیر زمانی که کمان برخیزد
رمه خفتست همی‌گردد گرگ از چپ و راست
سگ ما بانگ برآرد که شبان برخیزد
من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم
چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد
هین خمش دل پنهانست کجا زیر زبان
آشکارا شود این دل چو زبان برخیزد
این مجابات مجیر است در آن قطعه که گفت
بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

*******

جــنگ هـای خلق، بهر خوبی است

بــرگ بی بــرگی، نشان طوبی است

خشم هــای خلـق، بهـر آشتی است

دام راحــت دایمــاً بـی راحتی است

هــر زدن، بهـر نــــوازش را بــُـود

هــــر گـــله از شـکر آگــه می کند

جنـــگ ها می آشتـی آرد درســـت

مـــارگیـر از بهــر یــاری مار جست

*******

شعرهای عاشقانه مولانا

امیدواریم مطالعه این مجموعه شعر های زیبا و خواندنی و گلچین بهترین اشعار مولانا برای شما نیز لذت بخش بوده باشد. در صورت تمایل به مطالعه اشعار بیشتر و همچنین آشنایی با دیگر شاعران بنام و بزرگ کشورمان به بخش شعر عاشقانه مراجعه نمایید.

منبع : آرگا


مطالب مرتبط
مطالب داغ
همچنین ببینید
مشاهده دیدگاه های این مطلب
دیدگاه های مطلب
۰ دیدگاه برای این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *