عشق زیباترین اتفاق در زندگی هر فردی می باشد و ممکن است برای هر انسانی پیش آید که در یک دوره از زندگی اش عاشق شود که در این صورت بهتر است از هر فرصتی برای ابراز عشق و علاقه خود به طرف مقابل استفاده کند. متن عاشقانه طولانی از انواع جملاتی است که شما می توانید در مناسبت های خاص یا بدون هیچ مناسبتی این جمله ها را برای مخاطب خاص یا همسرتان ارسال کنید.
متن عاشقانه طولانی با جملاتی زیبا و دلنشین
جملات عاشقانه دارای مضامینی پرمحتوا و رمانتیک و غمگین و … می باشند و این جملات به صورت کوتاه و بلند نوشته شده اند و شما می توانید از جملات عاشقانه کوتاه در قسمت بیوگرافی و استوری شبکه های مجازی استفاده کنید همچنین می توانید متن طولانی عاشقانه را هم در قسمت کپشن بنویسید.
متن طولانی رمانتیک
روزهای زندگیام گرم میگذرد با تو، به گرمای لحظههایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشقمان تمام لحظههای زندگیست،
ثانیههایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من، مهربانی و محبتهایت، وفاداری و عشق این روزهایت، امیدی است برای خوشبختی فردایت…
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،
مثل یک گل به پاکی چشمهایت، به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،
امواجی از یاد تو را میخواهم
در دریای خاطرههای به یادماندنی، همنفسمی…
ای که با تو یک نفس عاشقم، همزبانمی…
ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانهام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفتهایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است،
گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همهی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست…
چه بیانتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم،
در کنار تو، تویی که برایم از همه چیز بالاتری
و از همه کس عزیزتر…
***********
من این شب زندهداری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد، بیشتر گذشت و دلم دیوانهات شد
من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم، چه بگویم از این روزها، هر چه بگویم، این تکرار لحظههای با تو بودن را دوست دارم
بیقرارم، ساختم با دوریات، نشستم به انتظار آمدنت، من این انتظارها و بیقراریها را دوست دارم
چون تو را دارم، چون به عشق تو بیقرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده گرفتارم
به عشق تو نشستهام در برابر غروب، این غروب را با تمام تلخیهایش دوست دارممن این نامهربانیهایت را دوست دارم، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتیهایت را دوست دارم، هر چه عذابم دهی، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچههای دلت کردی، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت، مرا نرجان از شکستنت، بهانه هم بگیری برایم، بهانههایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم، آن نگاههای سردت را دوست دارم
بی خیالیهایت را دوست دارم، اینکه نمیآیی به دیدارم هم بماند، غرورت را نیز دوست دارم
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم
هر چه بگویی دوست دارم، هر چه باشی دوست دارم، من تو را دوستت دارم
من این شب زندهداری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطاست و من گناهکار، من گناه کردن را با تو دوست دارم …
لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان…
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار…
لمس کن لحظه هایم را…
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن…
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
***********
میخواستم با تنهایی کنار بیایم، دلم با تنهایی کنار نیامد
رفت تنهایی و جایش را به یک عشق آسمانی داد
شکست شیشه غمهایم و پر شد از شادی روزگارم
نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید میبینم نه مثل پرنده در آسمانها
من تو را بی رویا همینجا در کنار خودم میبینم
نشستهای روی پاهایم، خیلی خوب فهمیدهای که چقدر دوستت دارم
و بلند فریاد میزنی دوست داشتنت را
بی قید و شرط، بی منت، بدون خواهش، بدون التماس
من تو را دارم تو اینجا هستی دقیقا کنار من
چند لحظه به وسعت تمام لحظهها، نگاهت میکنم و همین میشود که من تو را حس میکنم
یک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و درونم را از عطر حضور عاشقانهات پر کرده
تویی قبله راز و نیازهایم، دستانت را به من سپردهای و گرم شده دستهایم
تا همینجا همین خط، بگذار آخر خطمان را نشانت دهم
آخر خط ما یک نقطه چین بی پایان است …
میخواهم همه بدانند که عشقمان ابدی و جاودان است …
متن پرمحتوا عاشقانه و طولانی
حـــــــرف بـــــزن…
صدایت را دوست دارم
بگو…
فقط بگو
چــه فـــرق دارد
از مـــن ،
از تـــو
از بــــاران
در آغــوشــم بــگــیــر
و در گــوشــم
از مـــانـــدن بــگـــو
از دوستت دارم هایی بگو
که از شنیدنش دلم بریزد !!
گـــونـــه هــای خــجــالــتــی ام رنــگ بــگــیــرد
از دلبری چشمهایت بگو
که چگونه دلم را هوایی کرده
از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی
از خـــودت بـــگـــو
چـــه فــرق دارد از چـــه
فـــقــــط بـــگــــو
حـــرف بـــزن
عاشقانه صدایت را دوست دارم.
متن عاشقانه طولانی با مضمون زیبا
من این شب بیداری را دوست دارم
من این آشفتگی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
روزها گذشت و دلم عاشق شد، زمانی که بیشتر گذشت، دلم مجنونت شد
من این جنون را دوست دارم
از دلم چه بگویم، از این روزها چه بگویم، هر چه بگویم،
این تکرار لحظات با تو بودن را دوست دارم
بیتابم، با دوری ات ساختم، در انتظار آمدنت هستم،
من این انتظار و بی تابی ها را دوست دارم
برای اینکه تو را دارم، برای اینکه به عشق تو بیتابم،
به عشق تو اینجا همانند یک پرنده گرفتارم
به عشق تو در مقابل غروب آفتاب نشستهام،
این غروب را با همه ناخوشی هایش دوست دارم
من این بی رحم هایت را دوست دارم، هر چه با دلم سرد باشی،
من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی مهری هایت را دوست دارم، هر چه آزارم دهی،
من آزار و اذیت هایت را دوست دارم
هر چقدر می خواهی با دلم بازی کنی،
من این بازی کردنت را دوست دارم
بی تفاوت بودنت را دوست دارم، اینکه به دیدارم نمیآیی هم بماند،
مغرور بودنت را نیز دوست دارم
تو یک طرف باشی و تمام غصه های جهان هم همان طرف،
من تو را با تمام غصه هایت دوست دارم
هر چه بگویی دوست دارم، هر چه باشی دوست دارم، من تو را دوستت دارم.
***********
جان دلم … بیا دستانت را در دستان من بگذار
تا تمام قواعد این دنیا و قصههایش را بهم بزنیم …
میخواهم قصه ما با یکی بود یکی نبود شروع شود،
اما با یکی بود و دیگری تا ابد کنارش ماند به پایان برسد
میخواهم کلاغ قصه من و تو، انتهای داستان به خانهاش برسد
اصلا میخواهم جوری عاشق هم باشیم که از این به بعد قصه لیلی و مجنون را فراموش کنند
و از من و تو برای عاشقی یاد کنند …
تو مرا میفهمی
من تو را میخواهم
و همین سادهترین قصه یک انسان است
تو مرا میخوانی
من تو را نابترین شعر زمان میدانم
و تو هم میدانی
تا ابد در دل من میمانی
زیباترین شخصیت قصه عاشقی من …
دوستت دارم
متن ناب و عاشقانه طولانی
روزهای زندگیام گرم میگذرد با تو، به گرمای لحظههایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل، ساعت عشق ما تمام لحظههای زندگی است
ثانیههایی که پر از عطر و بوی عاشقیستای جان من
مهربانی و محبتهایت
وفاداری و عشق این روزهایت
امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند
مثل یک گل به پاکی چشمهایت
به وسعت دنیای بیهمتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را میخواهم
در دریای خاطرههای به یادماندنیهم نفس، ای که با تو یک نفس عاشقم
هم زبان، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانهام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفتهایم دستهای یکدیگر را
گفتی دستهایم گرم است
گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه دنیا فریاد عشق ما را شنیده است
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است
چقدر قلبت زیباست …
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم
در کنار تو،
تویی که برایم از همه چیز بالاتری
و از همه کس عزیزتر
***********
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
در چشمانم نگاه کن
دراین چشمان اشک آلود
که همیشه درپی رفتن تو
چشم انتظار به آمدنت بود
حال که دوباره آمدی ؛
چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟
چرا چشمانت را از من نگاه می داری؟
دیگر تاب و توان سکوت ندارم
حس فریاد در من به اوج رسیده است
فریاد دوستت دارمِ صدایم را گوش کن
درحالی که حرفی نمی زنم
به چشمانم نگاه کن
حرفهایم را از نگاهم بخوان
آیا چیزی هست که در آن ببینی؟
آیا پاسخ دردهایم را در آن می یابی؟
آری این نهایت حرفهای من است
که در چشمانم جمع شده است
این کلماتی است
که زبانم یارای ادا کردن آن را نداشت و ندارد
این سیل اشک های من نیست
که از چشمانم روان شده است،
این تمام حرف های من است
که روزی به تو گفته بودم
چه شد ؟
مگر حرف هایم چه بود ؟
چرا دوباره چشمانت را از من گرفتی؟
مگر نگاهم تلخی رفتنت را با مرگ آرزوهام به تصویر نکشید؟
مگر این نگاه خسته؛
خسته از فریادهای بی فرجام ؛
از روز های بی تو بودن
و از بی دلیل بودن رفتنت
و از نامهربانیت سخن نگفت؟
مگر تصویر زیبای صورت خودت را
در آخرین باری که درچشمانم نگاه کردی
و در آن به یادگار مانده است را ندیدی؟
چه بود که صورتت از شرم گلگون شد؟
چه بود که اشک از چشمانت جاری؟
شاید اکنون صدایم را در عین خاموشی زبانم می شنوی
شاید …
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
مرا با نگاهت مهمان کن
بهتر است گاهی احساسات و دوست داشتن تان را به فردی که وجودش برایتان ارزشمند است با ارسال متن عاشقانه طولانی یادآوری کنید زیرا با این کار باعث می شوید تا طرف مقابل تان در رابطه احساس امنیت و رضایت داشته باشد و علاوه بر این علاقه اش نسبت به شما بیشتر شود.
منبع : آرگا