در دنیای مدرنیته امروزه همه ما به شدت درگیری های کاری خودمان را داریم، به میزانی که این درگیری ها بخش های مهمی از زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده اند. امروزه افراد وقت زیادی را در محیط های کاری خود می گذرانند و یا حتی عده ای آنقدر درگیر مسائل خانه داری هستند که فرصتی برای کار کردن ندارند. همه این ها نشان دهنده عدم تعادل در زندگی های امروزه می باشد. از این رو است که به اهمیت تعادل در کار و زندگی می رسیم. زمانی که فعالیت های شغلی ما به محیط خانه و روابطمان با اطرافیان لطمه ای وارد نکند، در حقیقت ما به نوعی تعادل دست یافته ایم. اما متعادل بودن در این بخش ها چه فوایدی خواهد داشت؟ یکی از مهم ترین نقش های آن در محیط شغلی و خانه کم تر شدن استرس و اضطراب می باشد.
دستیابی به تعادل کار و زندگی
رسیدن به این تعادل برای افراد می تواند با برداشت های متفاوتی همراه باشد. به عنوان مثال فردی ممکن است، تصور کند با زود آمدن از سر کار می توانید بهتر به امور خانه و فرزندان رسیدگی کند. از سویی فردی ممکن است، این برداشت را داشته باشد که با کم کردن روابط خود می تواند در جایی مشغول به کار شود. در هر صورت دستیابی به این تعادل برای ما لازم و ضروری است. زمانی که این تعادل در زندگی های پر مشغله امروزی حفظ شود، افراد احساس رضایتمندی بیشتری خواهند داشت.
در حقیقت همه ما زمانی به تعادل می رسیم که زمان کافی برای رسیدگی به امور شغلی و زندگی خودمان را داشته باشیم. همه ما نیاز به کار کردن داریم، تا از این طریق احساس مفید بودن و توانمند بودن داشته باشیم. از سویی بدون وجود خانواده و دوستان زندگی کسل کننده و خسته کننده است. بنابراین برای اینکه زندگی رضایتمندی داشته باشیم، باید به هر دوی این موضوع رسیدگی نماییم. این مفهوم از قرن ۱۸ وجود داشته و در ایالت متحده به آن توجه زیادی می شده است. همچنین در قرن ۱۹ در برخی از کشورها قوانینی در این زمینه تصویب شده است. در دهه ۷۰ این مفهوم اهمیت مضاعفی پیدا کرد. و در مقالات زیادی به آن اشاره شده است.
تاثیر عدم تعادل در زندگی:
سوال اساسی این است که نداشتن تعادل در زندگی می تواند چه تاثیراتی داشته باشد؟ تجربه نشان می دهد، نداشتن این تعادل به مرور زمان خستگی برای فرد به همراه دارد. ایجاد استرس، کاهش بازدهی و … نیز از دیگر تاثیرات آن می باشد. همانطور که می دانید کار کردن در طولانی مدت می تواند اضطراب و استرس زیادی را به همراه داشته باشد. افرادی که برنامه مناسب برای زندگی ندارند، بیشتر در معرض افسردگی قرار می گیرند، همچنین این افراد از نظر وضعیت جسمی تحت تاثیر قرار می گیرند. بی خوابی، افسردگی، سردردهای مداوم، فشار خون بالا، ضعیف شدن سیستم دفاعی و … از دیگر تاثیرات نداشتن تعادل است. به همین دلیل باید تعادل بین کار و زندگی ایجاد کنید.
نحوه دستیابی به تعادل:
برای رسیدن به این تعادل راهکارهای زیادی وجود دارد. با توجه به اینکه این مورد می تواند یک چالش محسوب شود، باید سعی کنید از آن عبور کنید. استراتژی های زیادی در این زمینه وجود دارند که در این بخش به آن ها اشاره خواهد شد.
داشتن حسابرسی:
یکی از گام های مهم در دستیابی به این تعادل انجام حسابرسی است. برای این کار بهتر است، دفترچه ای برای فعالیت های روزانه خودتان تهیه کنید. این کار باعث می شود، در این دفترچه عنوان می کنید که چطور فعالیت های روزانه خودتان را انجام دهید. یکی از فواید انجام این حسابرسی پی بردن به فعالیت های کم اهمیت یا با اهمیت می باشد. در این صورت می توانید برای فعالیت های خودتان اولویت بندی داشته باشید. با نگاهی واقع گرایانه به فعالیت های خود در طول روز نیز می توانید تعادل بیشتری داشته باشیم.
افزایش بازدهی کاری:
یکی دیگر از گام های مهم برای رسیدن به تعادل بین زندگی و کار افزایش دادن بازدهی کاری می باشد. هرچه بازدهی کاری شما بیشتر باشد، می توانید کارها را سریع تر و دقیق تر انجام دهید، در این صورت فرصت بیشتری برای رسیدگی به اطرافیان و زندگی را دارید. سعی کنید در طی کار فعالیت هایی که حواستان را پرت می کند، شناسایی کنید و آن ها را محدود نمایید. از سویی با بالا بردن تمرکز خود در کارها می توانید تعادل بیشتری داشته باشید. در لینک نیز درباره افزایش بهره وری نیروی انسانی توضیحات بیشتری ارائه شده است.
افزایش انعطاف پذیری:
یکی دیگر از بخش های مهم در رسیدن به این تعادل افزایش دادن انعطاف پذیری در بخش های مختلف از زندگی است. افرادی که دارای انعطاف پذیری هستند، در صورت بروز مشکلی در محیط کاری یا زندگی خود می توانند، آن را رفع کنند و با مشکل جدی مواجه نمی شوند. از سویی افراد دارای انعطاف در محیط کار رضایتمندی بیشتر خواهند داشت.
اختصاص زمان:
همانطور که می دانید ما در زندگی دارای نقش ها و مسئولیت های مختلفی هستیم. برای اینکه بتوانیم هر یک از نقش های مدیر، مادر، خواهر و … را به درستی انجام دهیم، باید برای هر یک از این نقش ها وقت و زمان تعیین نماییم. این کار با داشتن یک برنامه ریزی نیز امکان پذیر خواهد بود. در این میان باید دستیابی به اهدافتان را نیز فراموش نکنید. شما باید سعی کنید، از زندگی رضایت بیشتری داشته باشید، برای این کار باید زندگی شادتری برای خودتان داشته باشید.
تعادل بین کار و زندگی یکی از عوامل موفقیت در افراد می باشد. ما نیز برای داشتن زندگی موفق باید به این مورد توجه کنیم. در این زمینه برنامه ریزی هفتگی نیز می تواند نقش مهمی داشته باشد که در لینک می توانید با تکنیک های برنامه ریزی کردن آشنا شوید. در میان این تعادل هیچ گاه نباید رسیدگی به امور شخصی خودتان را از یاد ببردی. شما باید مدت زمانی را در طول روز برای خودتان وقت بگذارید، در این زمان می توانید به اهداف خود بیشتر رسیدگی کنید، یا ورزش کنید، بخوابید، غذا بخورید و … این کارها می تواند به افزایش انگیزه و انرژی شما کمک کند.
منبع : آرگا