مکالمه ذهنی یا گفتگوی درونی عزت نفس انسان را مختل کرده و سبب کاهش پتانسیل و منابع و فرصت های فرد می گردد. به این ترتیب بایستی با راهکارهایی آن را تغییر داد چرا که سلامت جسم و روح انسان در خطر است. با ما همراه باشید تا در این باره بیشتر بدانید.
درمان مکالمه ذهنی
مکالمه ذهنی یا گفتگوی درونی می تواند به طور مستقیم بر سلامت انسان از لحاظ جسمی و روحی تاثیر منفی داشته باشد. این کار سبب اختلال در عزت نفس شده و منابع و فرصت های فردی را می کاهد. به این ترتیب روی آن تمرکز کرده تا آن را تغییر دهید.
هنگامی که با تحقیر، توانایی های خود را زیر سوال می برید، در واقع به بدترین شیوه با خود رفتار و دشمن خود می شوید. ممکن است در مکالمات درونی نسبت به دیگران احساس حقارت نمایید. به این ترتیب خود را سرزنش یا با دیگران مقایسه کنید. سلامتی یعنی صحبت کردن با خود با عشق و احترام.
ممکن است سوالات زیر برای شما آشنا باشد.
«این کار رو انجام بدم یا نه؟ اگه انجام بدم نشه چی؟ اگه کسب و کارم رو راه بندازم و مشتری زیاد بشه چی؟ اگه کسی ازم خرید نکنه چی؟ اگه شروع کنم اصلا ادامه میدمش؟ اگه وسط راه خسته شدم چیکار کنم؟ اگه انقدر درگیر بشم که نتونم خوب زندگی کنم چی؟ و… اصلا بیخیال انجام نمیدم.»
اگر کسی هستید که مکالمه درونی بسیاری دارید، قطعا این افکار را تجربه کرده اید و می دانید چه اندازه آزاردهنده می باشند و ممکن است سبب تصمیم گیری اشتباه شوند. در صورتی که مکالمه درونی کنترل شود موجب شده به موفقیت های دلخواه دست یافته و انسان با اعتماد به نفس و موفقی شوید.
در صورتی که گفتگوی ذهنی کنترل نشود می تواند انسان را ترسو، بی اعتماد به نفس و بلاتکلیف سازد. در ادامه پیرامون این موضوع بیشتر صحبت می کنیم.
گفتگوی ذهنی
گفتگوی ذهنی به بیان ساده حالتی است که مدام در ذهن برای انجام کارها دچار تردید شده که آن را انجام بدهیم یا نه. همچنین سبب می شود بیش از حد در مورد هر کاری تحلیل و بررسی ذهنی داشته باشیم. درست است که برای انجام کارها تحقیق لازم است و واقع بین بودن اهمیت دارد.
اما این که مدام تحلیل بیش از حد داشته باشیم و این موضوع سبب شود که تصمیم گرفته کلا از انجام کار منصرف شویم، دیگر کمک کننده نبوده و باعث پسرفت ما می شود. از این رو اهمیت زیادی دارد که مکالمه ذهنی خود را کنترل و بتوانیم بدون دقت به مکالمات ذهنی آزاردهنده تصمیم گیری درستی داشته باشیم.
مکالمه درونی مغز انسان را تغییر می دهد. مکالمه روزانه می تواند تعدادی از مناطق مغزی را تقویت کرده تا در کنترل بهتر استرس، تنظیم خلق و خو یا حتی قاطعیت بیشتر کمک نماید. اگرچه محتوای منفی این گفتگو سلامت انسان را تهدید و خطر افسردگی، اضطراب و حالت های ناتوانی و زیانبار را به دنبال دارد.
واقعیتی که وجود دارد این است که همه در زمان هایی مکالمه درونی را تجربه کرده ایم. به طور مثال ممکن است شما برای دیگران فردی باشید که همیشه انگیزه ایجاد کرده و مشوق آن ها هستید. با این وجود گاهی مواقع به دشمن خود تبدیل شده و گفتگوی ذهنی با عبارات زیر در شما شکل بگیرد.
«چطور تونستی چنین حرف احمقانهای بزنی؟ تو یه دست و پا چلفتی هستی!»، «دیگه حتی فکرش رو هم نکن بخوای دوباره سعی کنی!»، «من یه آدم بیفایدهام و همه این رو میدونن!»، «ببین امروز دوباره چه گندی زدی؟»، «دیگه سعی نکن همچی کاری رو تکرار کنی!»، «تو همیشه خراب کاری میکنی»، «دوباره اشتباه کردم.» و … .»
ما آن چیزی هستیم که به خود تلقین می کنیم. گاهی یک عمر را با مکالمه درونی توهین آمیز با خود سپری می کنیم. ضرب المثل چینی در این باره وجود دارد که:
«افکار خود را تماشا کنید! زیرا آنها کلمات شما خواهند شد. به سخنان خود توجه کنید زیرا آنها به اعمال شما تبدیل میشوند! مراقب کارهای خود باشید، زیرا آنها عادتهای شما را میسازند. عادتهای خود را رعایت کنید، زیرا آنها به سرنوشت شما تبدیل میشوند.»
تغییر مکالمه درونی که مدت ها آن را به کار برده اید، کار ساده ای نیست. با این وجود انجام این کار به یک علت واضح ضروری می باشد. گفتگوی ذهنی منفی مغز را تغییر داده و سبب می شود در مقابل اختلالات افسردگی و اضطرابی آسیب پذیرتر گردید. مکالمه درونی مغز را تغییر داده و آن چه را با خود می گویید، تعریفی از شما خواهد بود.
مکالمه درونی در مطالعات علمی
همواره تاثیر مکالمه درونی بر رفتار و شخصیت مورد توجه روانشناسان بوده و در دهه های اخیر کتاب ها و نشریات بسیاری در زمینه خودیاری و رشد توانمندی های شخصی، مردم را به مراقبت از این پس تشویق نموده اند. با این وجود موضوع گفتگوی درونی از ابتدای قرن بیستم تحت مطالعه و بررسی بوده است.
«آیا مغز افراد هنگام گفتگوی درونی با همان مکانیسمی کار میکند که در زمان حرفزدن با صدای بلند؟» پاسخ مثبت است.
مطالعات مختلف نشان می دهد وقتی با خود صحبت می کنیم، مناطقی از مغز نظیر ناحیه بروکا در پیشانی فعال شده که هنگام بلند حرف زدن نیز فعال می باشند. گفتار درونی پدیده پیچیده چند وجهی است. از این رو بایستی بیشتر در مورد آن دانست که چطور بر سلامت مغز و روان تاثیر منفی می گذارد.
یکی از روانشناسان دانشگاه دورهام بیان نموده که پچ پچ درونی در هر دقیقه حدود ۴ هزار کلمه تولید می کند. گفتگوی درونی ده برابر سریع تر از گفتار کلامی عمل می کند. به این ترتیب باید دانست هر اتفاقی که در ذهن می افتد، هر ایده، فکر، خودآموزی و … چه مثبت یا منفی تاثیر زیادی بر انسان دارد.
باید از یک چیز آگاه بود. این که مکالمه درونی می تواند به صورت مستقیم بر سلامت انسان از نظر جسمی و روانی تاثیر منفی داشته باشد. این امر عزت نفس را مختل کرده و منابع و فرصت ها را سلب می کند. به این ترتیب نیاز است که آن را تغییر دهید.
درمان ذهن مشغول
اگر مدام با خود حرف می زنید و همیشه ذهن شما مشغول است. به عبارتی دائما مکالمه ذهنی دارید بایستی بدانید که راهی برای آرام سازی ذهن وجود ندارد. زیرا ذهن همواره به دنبال چیزهای جدید بوده و به دنبال کشف چیزهای مختلف می باشد. ولی خودمان باید بیاموزیم که در کنار مکالمه درونی، گفتگوها را دستچین کرده و آن هایی که می خواهیم را شنیده و آن چه را دوست نداریم نشنویم.
باید آموخت که ذهن ساکت نمی شود، بلکه همواره می خواهد برای محافظت از انسان چیزهایی را گفته تا در جایی که هستیم ما را زنده نگه دارد. ولی می توان با کنار آمدن با افکار مختلف کارهای مورد علاقه را انجام و از دایره امن خود خارج شد. باید بتوانید مکالمات درونی مضر را تغییر دهید.
یک روش ساده برای رسیدن به این هدف نقش سوم بودن و این که خود را مخاطب قرار دهید. این روش برای به عهده گرفتن نقش دوستی است که بهترین ها را برای شما آرزو می کند ولی در عین حال همواره مراقب اصلاح مکالمه درونی شما می باشد. استفاده از شخص سوم در مکالمه با خود می تواند به شما کمک کرده تا عقب نرفته و در مورد پاسخ و احساسات خود عینی تر تفکر کنید.
خواه درباره موضوعی در گذشته یا آینده باشد. همچنین می تواند استرس و اضطراب شما را کاهش دهد. به طور مثال گفتگوی زیر نمونه ای از این تغییر است:
«من میدانم که نگران هستید اما به یاد داشته باشید که میدانید چگونه بر آن غلبه کنید. قبلاً این کار را کردهاید، پس به شایستگی خودتان اعتماد کنید. شما قوی هستید، فقط سعی کنید ادامه دهید.»
سعی کنید تایمی از روز را صرف گوش سپردن به گفتگوهای درونی خود نمایید. آیا از خود حمایت می کنید؟ آیا خود را نقد می کنید یا دید منفی نسبت به دیگران دارید؟ آیا به راحتی می توانید افکار و سخنان خود را به یکی از عزیزان خود بگویید؟ آیا در مکالمات درونی موضوعات یا مضامین مشترکی هم تکرار می شوند؟ افکار منفی مهم یا تکراری را یادداشت کنید.
در ادامه به چند راهکار برای درمان ذهن شلوغ و مکالمه درونی بیش از حد اشاره می شود:
مدیتیشن
مدیتیشن سبب می شود ذهن انسان پرورش ابد و بیاموزیم چطور با افکار و ذهن کنار بیاییم. توصیه می شود روزی حداقل ده دقیقه به مدیتیشن بگذرانید و اگر زمان کافی دارید این تایم را افزایش دهید. زیرا مدیتیشن می تواند به این که ذهن سالمی داشته و آرامش بیشتری ایجاد شود بسیار کمک کند.
ساده ترین کار برای مدیتیشن این است که در مکان ساکتی بنشینید و چشم ها را ببندید. سعی کنید به نفس های خود دقت کرده یا اگر این کار برای شما دشوار است سعی کنید به صداهای محیط دقت کنید. با این کار متوجه می شوید که چه اندازه آرامش شما بیشتر می شود.
می توانید مدیتیشن را با یک همراه انجام دهید یا از اپلیکیشن های مخصوص این کار استفاده تا به صورت حرفه ای و مناسب آن را فرا بگیرید.
در لحظه زیستن
گاهی مواقع به جای این که به ذهن مشغول خود تمرکز کنید در لحظه زندگی و خود را غرق کاری کنید که بسیار به آن علاقه دارید. به طور مثال اگر افکار منفی به سراغ شما آمد آن را روی برگه ای نقاشی کنید. یا اگر به هنری مانند آشپزی، بافتنی، نویسندگی، چرم دوزی، و … علاقه مند هستید کار هنری مورد علاقه خود را انجام دهید.
مثلا در حال پوست کندن میوه افکاری در ذهن پدیدار می شوند سعی کنید به نحوه پوست کندن میوه تمرکز کنید. یا اگر روی تخت دراز کشیده سعی کنید نرمی تخت را حس کرده و به صدای پرندگان بیرون از منزل گوش بسپارید. یا زیر نور آفتاب از گرم شدن بدن لذت ببرید. ممکن است این موارد خنده دار به نظر برسد ولی راهکارهای موثری برای رهایی از ذهن مشغول خواهد بود.
تفکر خوب
در مورد افکاری که در ذهن شکل گرفته این سوالات را بپرسید:
آیا من بیش از حد واکنش نشان میدهم؟ آیا واقعاً مساله به این بزرگی است؟ آیا در طولانیمدت مهم است؟
آیا من بیش از حد مسائل را تعمیم میدهم؟ آیا من بیشتر بر اساس واقعیتها نتیجهگیری میکنم یا بر اساس نظر و تجربهام ؟
آیا میتوانم ذهن را بخوانم ؟ آیا فرض میکنم دیگران اعتقادات یا احساسات خاصی دارند؟ آیا میتوانم حدس بزنم دیگران چه واکنشی نشان خواهند داد؟
آیا من به خودم برچسبهای بد میزنم؟ آیا خودم را با استفاده از کلماتی مانند «احمق» ، «ناامید» یا «چاق» توصیف میکنم؟
آیا این یک فکر همه یا هیچ است؟ آیا من یک حادثه را چه خوب و چه بد، بدون در نظر گرفتن این که واقعیت به ندرت سیاه یا سفید است، مشاهده میکنم؟ پاسخ معمولا در ناحیه خاکستری بین این دو قرار دارد.
این فکر چقدر صادقانه و دقیق است؟ به عقب برگردید و خود را با دقت نظر یک دوست در نظر بگیرید.
بعد از این که متوجه شدید افکار درونی شما تا چه حد در حال انحراف شما از مسیر درست است، سعی کنید به افکار موجود در لیست خود نگاه مثبت تری داشته و آن ها را با دید مثبت بنگرید. به طور مثال:
“من در عرض یک هفته نمی توانم این کار را انجام دهم. غیر ممکنه.”
گزینه جایگزین: ”انجام این کار زمان زیادی می خواهد، اما من انجامش می دهم. فکر کنم ببینم کدام از دوستانم میتوانم کمکم کنند. ”
یا
“چه مسخره! من نمی توانم به خودم یاد بدهم که چطور روشن تر فکر کنم. ”
روش جایگزین: «یادگیری روشناندیشی می تواند از بسیاری جهات به من کمک کند. بزن بریم. “
به طور خلاصه این تغییر فرایندی زمان بر می باشد. تغییر آن گفتگوی محدود کننده درونی شاید در ابتدا دشوار باشد ولی اگر به آن متعهد باشید به تدریج شاهد تغییرات خواهید بود.
جمع بندی
در این مطلب پیرامون مکالمه درونی به صحبت پرداختیم. با چیستی آن آشنا شده و این که دانستید تا چه حد سبب سلب موفقیت ها و عقب افتادن زندگی می شود. در ادامه به چند راهکار نیز برای کنترل آن اشاره شد. توصیه می شود این تکنیک ها را به کار بندید و سعی کنید خود را از ذهن شلوغ رها کنید تا لذت زندگی را بهتر درک کنید.
همچنین پیشنهاد می شود در صورت تمایل برای آشنایی با تکنیک های کنترل ذهن و کنترل ذهن دیگران روی لینک ها کلیک و از این مقالات نیز بازدید نمایید.
منبع : آرگا