تنفر از خود چرا به وجود می آید و چه نشانه هایی دارد؟

تو این قدر بد هیکل و زشتی که کسی به تو نگاه نمی کنه، تو این قدر کم هوش و کند ذهنی که به هیچ جایی نمی رسی و هیچ شغل مناسبی هم برای خودت پیدا نمی کنی . زندگی پر است از جملات منفی ای که شنیده شدن آن ها از هر آدمی، حتی از نزدیک ترین ها گرفته تا افراد رهگذر دور، روح ما را در خود می رنجاند. به راستی این اشخاص به دنبال چه چیز هایی هستند؟ به چه علت روح آدمی در وجودشان رخت مرگ پوشیده است؟ اما هر آنچه که باشد، این جملات ناخوشآیند بیرون آمده از دهان آن ها، حس تنفر از خود را در هر کسی زنده می کند. او دیگر احساسی برای شادی جان ندارد تا جایی که مهمان و همراه همیشگی افسردگی، نگرانی و اضطراب می شود. برای آشنایی با کاهش این همراه، لینک را کلیک کنید.همه ی ما با برقراری روابط اجتماعی در محیط زندگی و کار، عاشق و دل شیفته آدم هایی می شویم که دوست داریم همچون آن ها و یا به جای آن ها باشیم و زندگی کنیم. بار ها به آیینه نگاه می کنیم و بار ها حس تنفر را در وجود خود به آتشی روشن تر تبدیل می سازیم، آهسته در شعله ی آن می سوزیم و خاموش می شویم.

تنفر از خود، این احساس چه نشانه هایی دارد؟

• کم خوری یا پر خوری:

افراد با حس تنفر بیش از حد خود، واژه لیاقت را شایسته ندانسته و محدودیت و تنبیه را مناسب می دانند. برخی از افراد چون زشتی خود را باور کرده اند، دیگر برایشان چاقی اهمیتی نداشته و پر خوراک می شوند. برخی دیگر هم این باور را در خود دارند، اما چون دوست داشتنی در خود نمی بینند، غذا نخوردن را تحمیل وجود درون می کنند.

• کم توجهی به ظاهر فیزیکی:

این افراد در رسیدگی و آلایش خود کوتاهی می کنند، حتی تا مرحله ای که دیگر به رعایت بهداشت شخصی خود هم نمی رسند. کوهی از کثیفی بر روی جسمشان همچون آفت، خانه می کند و دیگر کسی به نزدیکی او سر نمی زند.

• شکست گرایی:

این افراد به این باور رسیده اند که دیگر هر تلاشی برای اهداف خود داشته باشند، نتیجه ای به همراه نخواهد داشت. ( چرا باید تلاش کنم، چرا باید برای فرصت هایی که هیچ رسیدنی در کار نیست وقت بزارم و..)

• قربانی کردن خود:

برای جلب حس ترحم دیگران نسبت به خود، این افراد نقش قربانی را همواره بازی می کنند. چون دیگر معنای احساس غرور و افتخار را درک نمی کنند و مدام در سیاهی های زندگی خود را غرق می سازند. با دیگر رفتار های سمی آشنا شوید تا این نقش بیشتر برایتان شکل بگیرد.

• خرج کردن های غیر ضروری و بیش از حد:

گاه ممکن است برای بخشیدن حس با ارزشی و دوست داشتن دیگران، مدام به آن ها هدیه دهید و یا گاها برای فراموشی حس اضطراب و افسردگی خود ولخرجی کنید تا روحیه شادی داشته باشید. اما بدانید این کار بسیار اشتباه و ناعاقلانه است.

چه علت هایی در شکل گیری بیماری تنفر وجود دارد؟

فرد خود را با دیگران مقایسه می کند.

همواره خود را سرزنش و قضاوت می کند.

سرشار از احساس پشیمانی و گناه است.

رفتار های اشتباه و جملات منفی دیگران در او تاثیر گذاشته است.

وقوع پیشآمد های ناگوار باعث شکل گیری این بیماری شده است.

درمان احساس تنفر به کمک توصیه های موثر

به محرک های اطراف زندگی خود توجه کنید.

افکار منفی را کنترل و مدیریت کنید.

با افرادی که شما را خوش حال می سازند و حس خوب می بخشند، معاشرت کنید.

تعریف و تمجید های دیگران را به منظور تیکه کلام و جملات معکوس فرض نگیرید. آن ها را به حقیقت بپذیرید.

خودتان را ببخشید.

برای خودتان دلسوزی کنید.

علایق و توانمندی های خود را کشف کنید.

دوست داشتن خود را بارها تمرین کنید.

احساس عزت نفس را در خود افزایش دهید.

برای رسیدن به اهداف خود با اعتماد به نفس کامل به پیش روید.

در صورت نیاز از مشاور و یا افراد آگاه کمک بگیرید.

عوارض بیزاری از خود در چه بخش هایی از زندگی فرد نمایان می شود؟

در رابطه شخص با خودش

در رابطه شخص با محل کارش

در رابطه شخص با موقعیت های های اجتماعی اش

در رابطه شخص با خانواده اش

در رابطه شخص با عشق اش

در رابطه شخص با تعیین هدف هایش

در رابطه شخص با تصمیم گیری هایش

با حس تنفر چه کنیم

دل که بگیرد، قهر کند و در خود بمیرد، بازگشت سختی به زندگی خواهد داشت. به گذر یک ماه یا یکسال نیست. ممکن است بیشتر از این زمان ها طول بکشد. اما جرئت این دل شکستن از کجا بوده، چه کسی باعث شده؟ از افراد غریبه انتظار می رود اما تصور ضربه از نزدیکان را چطور باید هضم کرد. فرد با همان احساسات و غرور زیر پای خورد شده خود، بزرگ می شود اما دیگر هیچ اعتمادی به هرکسی ندارد. خود را به تنهایی و با هر قیمتی از چاه افسردگی و اضطراب بیرون می کشد تا نتجه ی عکسی از خیال بافی های افراد منفی گوی، نشان دهد. کافی است برای برگشت به زندگی، تسلیم را قبول نکنید، برخیزید و دوست داشتن خود را تمرین کنید.

صحبت پایانی:

در زندگی دنیایی هر آدمی هم خوشی هست هم ناراحتی، هم شکست هست هم پیروزی، هم تلخی هست هم شیرینی، هم خوبی هست و هم بدی و…  اما آیا حس تنفر از خود را تجربه کرده اید؟ محال است که کسی حتی یکبار هم، افسرده از وجود خود نشده و یا دوست داشتن خود را از یاد ببرد و در پی دوست داشتن کسی دیگر شده باشد. این احساس تنها به خودش آسیب می رساند، نه کسی دیگر همچون: ( آسیب به موقعیت کاری اش، آسیب به احساسات عاشقانه اش، آسیب به هدف ها و تصمیم گیری هایش و…). بهتر است به فکر عواقب ذکر شده باشید و خیلی زود درمان خود را آغاز کنید. در آخر هم از همراهی شما دوستان عزیز با مجله آرگا بسیار خشنود و سپاس گزار هستیم. ما را به دوستان خود پیشنهاد و معرفی کنید.

منبع : آرگا