هر تیپ شخصیتی نقاط قوت و ضعف مخصوص به خود را دارد و هیچ تیپ ایده آلی وجود ندارد، درست مانند اینکه هیچ انسان ایده آلی روی زمین نیست. حتما برای شما نیز در زندگی تان پیش آمده است که با خود این جمله را بگویید «ای کاش یک تیپ شخصیتی متفاوت داشتم». شاید دوست داشته باشید که اجتماعی تر باشید یا در زندگی منظم تر بودید. به همین خاطر یکی از سؤالاتی که افراد در پروسه رشد شخصی خود می پرسند این است که «آیا امکان تغییر تیپ شخصیتی وجود دارد یا خیر»؟
باید بگوییم پاسخ به این سؤالات راحت نیست؛ چرا که بر اساس نظریه های تیپ شخصیتی، تیپ فرد کاملا مادرزادی است و به هیچ عنوان تغییر نمی کند. اما افراد می توانند عادت ها و صفات خود را تغییر داده و توسعه بخشند. به نحوی که با تیپ شخصیتی شان فرق داشته باشد. در این مطلب همه چیز را در مورد تغییر تیپ شخصیتی بررسی می کنیم.
آیا می توان تیپ شخصیتی را تغییر داد؟
ممکن است بسیاری از افراد بعد از اینکه تست MBTI را انجام دادند رفتارشان تا مدت زمان کوتاهی تغییر کند، در حقیقت آن ها از نتیجه رضایت ندارند و مایل هستند به تغییر تیپ شخصیتی خود بپردازند. اگر شما نیز این احساس را دارید به هیچ عنوان نباید ناراحت باشید، افراد بسیاری در دنیا هستند که این خواسته را دارند. برخی از افراد درونگرا نیز آرزو می کنند که ای کاش برونگرا بودند، افراد گرم مزاج دوست دارند در شرایط و موقعیت های احساسی بتوانند خونسردی خود را حفظ کنند.
آیا واقعا امکان تغییر تیپ شخصیتی وجود دارد یا الگوهای شخصیتی اولیه ما در طول زندگی ثابت هستند؟ در صورتی که وب سایت های خودشناسی و کتاب ها برنامه ریزی هایی را ارائه می دهند که می توانید برای تغییر عادات و رفتارهای خود آن ها را دنبال کنید، اما این باور دائمی در شما وجود دارد که شخصیت های زیربنایی ما در مقابل تغییر نفوذناپذیر هستند.
روانکاو اتریشی به نام زیگموند فروید معتقد بود که شخصیت تا حد بسیاری در سن ۵ سالگی تثبیت می شود، بسیاری از روانشناسان مدرن نیز بر این باورند که شخصیت کلی ما در طول زندگی تقریبا پایدار و ثابت است. اما اگر فردی بخواهد شخصیت خود را تغییر دهد، آیا این کار امکان پذیر است؟
در بزرگسالی تغییر تیپ شخصیتی چگونه رخ می دهد؟
در تست های شخصیتی، افراد در طول زمان بالغ تر و با اجتماع سازگاری بیشتری پیدا می کنند. اطلاعات شخصیتی جمع آوری شده در سنین جوانی و سپس در ۵۰ سال بعد نشان داده است که ویژگی هایی مانند آرام بودن که با پایداری عاطفی در ارتباط است و حساسیت اجتماعی در ارتباط با سازگاری در طول زمان بیشتر می شوند. بر اساس یک تحقیق دیگر میزان خودشیفتگی در طول زمان کاهش پیدا می کند.
بر اساس تحقیقات، کودکان با بالا رفتن سن، شخصیت متمایزتری پیدا می کنند. یک تحقیق روی نوجوانان و جوانان صورت گرفت که در آن نشان داده شد شخصیت در طول زمان نوسانات زیادی دارد. به عنوان مثال، به طور میانگین در سال های نوجوانی دخترها پایداری عاطفی پایین تر و پسرها وظیفه شناسی کمتری دارند و هر دو گروه با رسیدن به سن بزرگسالی این ویژگی را کسب می کنند. این مطالعه نشان می دهد سازگاری آن ها نیز بالا می رود.
چه متغیرها و پارامترهایی شخصیت را شکل می دهند؟
برای درک اینکه آیا می توان به تغییر شخصیت پرداخت، ابتدا باید در نظر بگیرید که دقیقا چه چیزی موجب شکل گیری شخصیت می شود. بحث ذات در برابر تربیت یک بار دیگر به بازی ورود پیدا می کند. آیا شخصیت از طریق ژنتیک یعنی ذات و طبیعت ما شکل می گیرد. در گذشته نظریه پردازان و فیلسوفان اغلب رویکرد یکی در برابر دیگری را اتخاذ می کردند، اما اکنون بیشتر متفکران موافق هستند که ترکیبی از این دو متغیر است که در نهایت باعث شکل گیری شخصیت ما می شود.
تعامل میان محیط و ژنتیک تا حد زیادی پیچیده است و تعیین اینکه کدام یک نقش بیشتری در تشکیل شخصیت دارند غیر ممکن است. به طور مثال، ممکن است یک شخص از لحاظ ژنتیکی مستعد رفتار آرام و دوستانه باشد، اما کار طولانی مدت در یک فضای پر استرس موجب شود که در محیط های دیگر احساس بی حوصلگی داشته باشد.
در برخی از تحقیقات نیز مشخص شد که دو برادر دو قلو که بعد از تولد از یک دیگر جدا شده و دور از هم بزرگ شده اند؛ در بزرگسالی با خانم هایی با نام های مشابه ازدواج کرده اند، آن ها سرگرمی های مشابهی داشته اند و دارای سطوح یکسانی از ویژگی های شخصیتی بودند که در ارزیابی های شخصیتی مشخص شد. چنین مثال هایی وجود دارد که باعث فراهم کردن این مبنا شده اند که شخصیت ما تا حد بسیاری از کنترل ما خارج است. این مطالعات دو قلوها به جای اینکه توسط تجربیات و محیط منحصر به فرد ما شکل بگیرند به قدرت تأثیرات ژنتیک اشاره دارند.
باورها و نقش آن ها در تغییر تیپ شخصیتی
اگرچه ممکن است تغییر باورها کار آسانی نباشد، اما نقطه شروع خوبی است. باورهای ما باعث شکل گیری زندگی مان می شوند، از نحوه نگرش ما به خود و دیگران نحوه عملکرد ما در زندگی روزمره، نحوه برخورد با چالش های زندگی و چگونگی برقراری ارتباط با دیگران. اگر بتوانیم تغییر حقیقی در باورهای خود ایجاد کنیم، احتمال دارد بر رفتارها و جنبه های خاصی از شخصیت ما نیز تأثیر بگذارد.
بر اساس گفته های دوک در مقاله ای که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد به این موضوع اشاره شد که باورهای مردم شامل بازنمایی ذهنی آن ها از ماهیت و عملکرد خود، روابط و دنیای پیرامون شان است. انسان ها از دوران کودکی این باورها را توسعه می بخشند و بیشتر نظریه پردازان بزرگ با گرایش های مختلف بر این باورند که آن ها قسمت مهم و اساسی شخصیت هستند.
به طور مثال باورهای مربوط به خودتان را در نظر داشته باشید، از جمله اینکه آیا این ویژگی ها ثابت هستند یا قابل انعطاف؟ اگر فکر می کنید هوش شما دارای یک سطح ثابت است، احتمالا قدمی برای عمیق تر کردن طرز تفکر خود بر نخواهید داشت. با این وجود، اگر این خصوصیات را قابل تغییر و بهبود ببینید، پس حتما تلاش بیشتری برای اینکه ذهن خود را به چالش بکشید و آن را گسترش دهید انجام خواهید داد. پس واضح است که باورها در مورد خود، نقش مهم و اساسی در نحوه عملکرد افراد دارند.
بر اساس تحقیقات دوک نحوه تحسین کودکان می تواند بر باورهای آن ها اثر بگذارد، آن هایی که به دلیل هوش و استعدادشان مورد تحسین قرار می گیرند، هوش را به عنوان یک خصوصیت تغییرناپذیر مشاهده می کنند. از سوی دیگر می توان گفت کودکانی که به دلیل تلاش های شان مورد تحسین قرار می گیرند، به طور معمول هوش خود را انعطاف پذیر می بینند. دوک به این نتیجه مهم دست یافته است که گروه دوم در زمان مواجهه با مشکلات پافشاری می کنند و به یادگیری نیز بیشتر اشتیاق نشان می دهند.
نکات مهم در رابطه با تغییر تیپ شخصیتی
در بیشتر مراحل زندگی، ممکن است به این نتیجه برسید که جنبه های خاصی از شخصیت شما وجود دارد که دوست دارید آن ها را تغییر دهید. حتی احتمال دارد اهدافی تعیین کنید و برای مقابله با این ویژگی های بالقوه مشکل ساز سعی و تلاش زیادی داشته باشید. به طور مثال، اهداف سال نوی خود را بر پایه تغییر بخش هایی از شخصیت خود مثل مهربان تر بودن، صبوری، سخاوتمندی و برونگراتر بودن تنظیم کنید.
به طور کلی می توان گفت، بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار در شخصیت ممکن است به شدت دشوار باشد. بنابراین اگر از جنبه های خاصی از شخصیت تان رضایت ندارید، آیا واقعا می توانید برای تغییر آن کاری انجام دهید؟ تغییر از درون گرا به برون گرا بودن ممکن است کار دشوار و یا حتی غیر ممکن باشد، اما کارهای زیادی وجود دارد که کارشناسان بر این باورند که می توانید برای ایجاد تغییرات واقعی و پایدار در جنبه های شخصیتی خود انجام دهید. برای تغییر تیپ شخصیتی می توانید از نکات زیر استفاده کنید.
-
بر روی تلاش های خود متمرکز شوید
تحقیقات دوک به طور مداوم نشان دهنده این است که تمجید از تلاش به جای توانایی ضروری تر است. به جای اینکه فکر کنید من بسیار با استعداد هستم یا من بسیار باهوش هستم، این عبارات را با من واقعا سخت کار کردم یا من برای مشکلی که برایم پیش آمده است یک راه حل خیلی خوب پیدا کرده ام، جایگزین کنید. با تعییر از ذهنیت ثابت به ذهنیت رشد احتمال دارد به این نتیجه برسید که تجربه تغییر و رشد واقعا ساده است.
-
باورهای خود را باید به چالش بکشید
اگر اعتقاد دارید که نمی توانید تغییر کنید، پس مطمئن باشید تغییر نخواهید کرد. اگر می خواهید برون گراتر شوید، اما بر این باور هستید که درون گرایی شما یک ویژگی غیر قابل تغییر، ثابت و دائمی است، هرگز تلاش نمی کنید که اجتماعی تر شوید. اما اگر فکر می کنید که ویژگی های شخصی تان قابل تغییر هستند، به احتمال زیاد سعی می کنید تا در جمع ها بیشتر حضور داشته باشید.
-
سعی کنید عادات جدید بیاموزید
روانشناسان دریافتند کسانی که ویژگی های شخصیتی مثبت مثل صداقت و مهربانی از خود نشان می دهند به طور مرتب این کارها را انجام داده اند تا اینکه برای آن ها به یک عادت تبدیل شده است. به یاد داشته باشید عادت را می توانید بیاموزید، بر همین اساس تغییر رفتارهای همیشگی در طی زمان جزو راهکارهای ایجاد تغییر شخصیت است. البته ایجاد یک عادت جدید یا ترک عادت قدیمی کار به شدت سختی است و به زمان و تلاش جدی نیاز دارد. با تمرین کافی، در آخر این الگوهای رفتاری جدید به ماهیت دوم شما تبدیل خواهند شد.
-
بخشی از ماجرا باشید
روانشناس مثبت اندیش به نام کریستوفر پترسون، متوجه شد که ممکن است شخصیت درونگرای او تأثیر مخربی بر حرفه او به عنوان یک استاد دانشگاه داشته باشد. به همین خاطر برای غلبه بر این مشکل، تصمیم گرفت برای برونگرا بودن در برخی از شرایط تلاش کند. او کارهایی را برای تغییر تیپ شخصیتی خود انجام داد مانند ارائه در یک کنفرانس یا سخنرانی در کلاسی پر از دانش آموز. در نتیجه این رفتارها به سادگی تبدیل به ماهیت دوم او شدند. در حالی که او هنوز یک روانشناس درون گرا است، اما یاد گرفت که چگونه در مواقع لزوم مانند یک فرد برون گرا رفتار کند.
امیدواریم از مطالعه این مقاله نهایت استفاده را برده باشید. در پایان پیشنهاد می کنیم مقالات تیپ شخصیتی دیمیتر، تیپ شخصیتی ISTP و تیپ شخصیتی A را نیز مطالعه فرمایید.
منبع : آرگا