دسته ها
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

علت ترس از شادی چیست؟ چطور بر ترس از شادی غلبه کنیم؟

  • فلاح
  • ۱۲ تیر ۱۴۰۳
  • ۰

ترس از شادی، یک نوع اختلال اضطراب است که بیشتر به عنوان احساس ترس غیر منطقی شناخته می شود. این احساس بر همه جنبه های زندگی تأثیر می گذارد. این اضطراب هنگامی به وجود می آید که فرد یا در موقعیت شادی قرار می گیرد یا به آن فکر می کند.

آیا تا به حال برای تان اتفاق افتاده که در جمع خانوادگی یا دوستانه باشید و کاملا خوش بگذرانید، ناگهان خودتان یا کسی بگوید: امروز خیلی خندیدیم خدا نکند اتفاق بدی برای مان رخ دهد. آیا این حس را تجربه کرده اید؟ اینکه زیاد خندیده اید و شادی کرده اید و بعد از آن اتفاق ناخوشایندی برای تان افتاده باشد. ترس از شادی چیست؟ به نظر شما ریشه های این ترس کجاست؟ آیا این حس کاذب است که باید به آن بی توجهی شود؟ یا در آن حقیقتی پنهان شده است و باید آن را جدی بگیریم؟ در ادامه مطلب همراه ما باشید تا ریشه و علت ترس از شادی را دریابیم.

ترس از شادی چیست؟

ترس از شادی کردن و خندیدن نوعی فوبیا است که موجب می شود شخص نسبت به شادی احساس گناه داشته باشد و ناخواسته نگرانی و دلشوره برایش ایجاد شود. این اصطلاح از کلمه یونانی chero گرفته شده که معنای آن شادی کردن است. زمانی که کسی این ترس را تجربه می کند از شاد بودن خود واهمه دارد و معمولا از شرکت در فعالیت هایی که بیشتر آن ها مهیج یا سرگرم کننده هستند، می ترسد. متأسفانه این ترس از شادی، قدم برداشتن به سمت خوشبختی را از فرد می گیرد. این ترس برگرفته از تجربیات منفی ای است که فرد در گذشته یا کودکی اش تجربه کرده است.

بسیاری از افراد در زندگی خود فوبیا دارند. برخی از فوبیاها شناخته شده و رایج هستند، به عنوان مثال ترس از مار، ترس از ارتفاع یا گیر کردن در فضاهای تنگ. اما خوب است بدانید ترس از شادی جزو ترس های طبیعی محسوب نمی شود. زمانی که فردی شادی را پس می زند مطمئن باشید در قسمتی از روان او یک مشکل جدی وجود دارد که سلامت او را تهدید می کند. ترس از شاد بودن نتیجه تجربیات و دردهای تلخی است که درمان نشده اند. تربیت سخت گیرانه برخی از پدر و مادرها در کودکی، پذیرش مسئولیت های زیاد یا تنهایی از دلایل ایجاد این ترس هستند.

دلیل ترس از خوشحالی

علت ترس از شادی

علت ترس از شادی به طور کلی همان اضطراب است و به طور معمول داروهای ضد افسردگی برای این نوع افراد تجویز می شود. زیرا بخشی از فوبیاها ژنتیکی و وراثتی هستند. داروهایی نظیر افکسور، پاکسیل و سرترالین برای افراد دارای این نوع فوبیا توسط سازمان غذا و داروی آمریکا تأیید شده است که البته دارو صرفا مسدودکننده های آدرنالین و بتا هستند و درمان قطعی و مشخصی ندارند. در کنار استفاده از دارودرمانی، یک رویکرد روان درمانی به نام سی بی تی، به درمان پاسخ خوبی می دهد و می توان گفت دارو درمانی در درمان فوبیاها خط اول درمان نیستند، لازم اند اما معمولا کافی نیستند. با وجود تمام عوامل، مسائل فرهنگی نیز دخیل هستند. در کشورهایی که خرافات ترویج بیشتری دارند این مشکل به فراوانی به چشم می خورد.

این اختلال در افراد باید به شکل دقیق بررسی شود. به عنوان مثال ممکن است خوشحالی های گاه به گاه و خنده های ناگهانی شخص به علت مکانیزم دفاعی و ایجاد سدی در مقابل غم بزرگی باشد که ممکن است روح و روان او را متلاشی سازد. این مکانیزم دفاعی که تمام می شود و شخص از لاک دفاعی خود بیرون می آید، احتمال دارد غم او مجددا بازگردد و فرد این احساس را داشته باشد که جزو تقدیر او است که بعد از هر شادی ای غمی را نیز تجربه کند. اما هنگامی که باور کردید می توانید بر این ترس غلبه کنید، باید به دنبال این باشید که ریشه این ترس از کجاست؟ چه چیزهایی این حس عاطفی خاص را تغذیه می کنند؟ هدفی که شما باید داشته باشید شناسایی ریشه ها است.

دلیل ترس از شادی

راهکارهای مقابله با ترس از شادی

راه های زیادی وجود دارند که به شما کمک می کنند تا با ترس از شادی غلبه کنید. برخی از راهکارهای مقابله با ترس از شادی عبارتند از:

۱. ابتدا عادات آسیب زا و غلط خود را شناسایی کنید

در ابتدا باید عادات غلط و آسیب زای خود را بتوانید شناسایی کنید. این عادت شاید انجام روتین فعالیت هایی باشد که شما معمولا یا هر چند وقت یک بار آن را انجام می دهید، اما تأثیر آن ها به شدت ماندگار است. به عنوان مثال زمانی که کاری انجام می دهید که سریع بعد از انجام آن احساس گناه می کنید یا تحت تأثیر یک هیجان خاص قرار می گیرید، به موقعیتی که باعث ایجاد این احساس در شما شده است توجه کنید. شما باید ببینید چه عواملی موجب شده است که حال روحی تان نامساعد شود و نگران شوید. بدین صورت، بعد از گذشت زمان، هنگامی که مجددا در همان موقعیت قرار گرفته اید به شکل آگاهانه مراقب احساس و فکری که سراغ تان می آید تا آن لحظه خوشی تان را خراب کند باشید.

۲. محدودیت های دست و پاگیری که برای خود مشخص کرده اید را از بین ببرید

گاهی اوقات برای خود محدودیت های بی رحمانه و غلط تعیین می کنیم. یکی از این محدودیت ها بیان نکردن آنچه فکر و احساس می کنیم است. اگر این قانون را به خود تحمیل کردید و توانستید از آن پیروی کنید و با این محدودیت ها دست و پای خود را ببندید، بدون شک برای اطرافیان تان مشکل است که شما را بشناسند و کمک تان کنند. همچنین، این بیان نکردن شفاف احساسات تنها به احساسات منفی مثل غم، اندوه و خشم ارتباط ندارد. برای اکثریت مردم، حتی بیان احساسات مثبت نیز ساده نیست. آن ها اعتقاد دارند که شادی پیش زمینه وقوع گناه به شمار می رود. شادی زمینه ای برای وقوع یک ناراحتی و غم است.

علت ترس از شادی چیست؟

۳. سعی کنید از خوشی و شادی خود لذت ببرید

یک نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که شادی با انصاف ارتباط کمی دارد. گاهی اوقات برای به دست آوردن چیزی تلاش زیادی می کنید اما متأسفانه نتیجه عمل به هیچ عنوان سودی برای شما ندارد و سردی و ناامیدی را ممکن است تجربه کنید. از سوی دیگر، گاهی اوقات زندگی شما را با شادی ها و لذت های غیر منتظره غافلگیر می کند که واقعا حیرت زده خواهید شد و حتی خود را لایق آن رویداد نمی دانید. به همین خاطر مهم ترین و اساسی ترین راه حل این است که از هر چیزی که سر راه تان قرار می گیرد به اندازه کافی لذت ببرید. این نکته مهم است که برای شادی ای که نصیب تان می شود، شکرگذار باشید.

۴. از افرادی که دوستشان دارید کمک بگیرید

خانواده و دوستان تان، از بهترین حامیان شما در زندگی هستند. آن ها می توانند به شما در پیدا کردن مسیر کمک کنند، ایده های شما را بشنوند و دیدگاه نو و تازه ای به شما ببخشند. دریافت نظرات و حمایت واقعی از کسانی که شما را دوست دارند یک رویکرد بی نظیر است. بدین صورت، به اشتراک گذاشتن احساسات خود با خانواده یا دوستان تان راهی فوق العاده برای مشاهده مشکلات تان از دیدگاه های متفاوت است.

داشتن حامی و برخورداری از نظرات افرادی که دوست تان دارند، باعث می شود از تنهایی دور شوید. بدین صورت کمتر احساس ترس از شادی پیدا خواهید کرد. این نوع حمایت نوعی حمایت متقابل است. اگر کمک بخواهید، ممکن است افراد دیگری نیز بخواهند که شما به آن ها کمک کنید. در نتیجه روابط حمایت متقابلی ایجاد می کنید که هم به نفع شما و هم به نفع دیگران است.

۵. از درخواست کمک کردن خجالت نکشید

آیا هنگامی که یک مشکل جسمی برای تان ایجاد شده است خجالت می کشید؟ باید بدانید که سلامت روان تان به اندازه سلامت جسمی نیازمند مراقبت و توجه است.

ترس از شادی چه دلیلی دارد؟

۶. با مواردی که ترس تان را تشدید می کند، بجنگید

برخی از افرادی که ترس از شادی دارند، حتی از آرامش نیز می ترسند، انگار این آرامش قبل از طوفان است. آن ها همیشه نگران هستند که مبادا اتفاقی بیفتد که شادی آن ها را از بین ببرد. آن ها درکی از زندگی بدون نگرانی و دلشوره ندارند. متأسفانه این افراد به جای اینکه شادی را در زندگی خود تجربه کنند و از آن لذت ببرند در جستجوی مسائلی برای نگرانی در آینده هستند. این افراد با آرامش آشنایی ندارند و بیشتر اوقات تنهایی و سکوت را انتخاب می کنند. تنها وقتی که می خوابند کمی احساس آرامش دارند. آن ها این احساس را دارند که همیشه حادثه یا اتفاقی در کمین است و به زودی رخ می دهد.

۷. مشکل خود را جدی بگیرید و برای درمانش اقدام کنید

اگر حس می کنید که این مشکل یک گودالی است که هیچ راه در رویی ندارد یا اگر هر بار که لحظات خوشی را می گذرانید، احساس خوبی ندارید، شما اولین گام را برداشته اید زیرا نسبت به آن کاملا آگاه شده اید. اکنون بهتر است به سراغ مورد بعدی بروید.

۸. از یک درمانگر یا روانشناس حرفه ای کمک بخواهید

روانشناس ریشه مشکلات شما را به شکل عینی تری پیدا کرده و آن را دقیق تحلیل می کند. او همچنین به شما در پیدا کردن بهترین راه حل های ممکن کمک خواهد کرد.

امیدواریم مزالب این مقاله برای شما عزیزان مفید بوده باشد. در پایان پیشنهاد می کنیم مقالات ایجاد شادی در زندگی، راز شاد بودن و شادی درونی را نیز مطالعه فرمایید.

منبع : آرگا

مطالب مرتبط
مطالب داغ
همچنین ببینید
مشاهده دیدگاه های این مطلب
دیدگاه های مطلب
۰ دیدگاه برای این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *