رویکرد رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) از شاخه های علم شناختی رفتاری می باشد، که به واسطه مارشا لینهان به وجود آمد، تمرکز اصلی در این روش بیشتر بر بیماران دارای ناهنجاری های رفتاری و به ویژه شخصیت های مرزی و افراد با قصد خودکشی می باشد، در واقع این رفتار درمانی کمک می کند، تا این اصل آموزش داده شود، که چطور در لحظه زندگی کرد و از بهترین روش ها برای کنترل استرس و احساسات بهره برد.
با کمک این روش، چهار رکن اصلی افزایش ذهن آگاهی، قدرت تحمل پریشانی، مهارت برقراری ارتباط موثر و تنظیم هیجانات به بهبود کیفیت زندگی افراد مختلف کمک می کند و زندگی بهتری را برای مردم به ارمغان می آورد. در آغاز پیدایش این روش، از آن تنها برای درمان اختلال شخصیت مرزی استفاده می شد، اما به مرور از فواید آن برای بهینه سازی سایر ابعاد بهداشت روان نیز بهره برداری می شود.
رفتار درمانی دیالکتیکی
دیالکتیک به فرایند هایی که مفاهیم متضاد تغییر و پذیرش را با هم جمع می کند اشاره دارد، در واقع مارشا لینهان رویکرد دیالکتیک را برای درمان بیمارانی که دارای الگو های رفتار خودکشی و آسیب های غیر خودکشی داشتند، بسط و گسترش داد و می توان این طور بیان کرد که دیالکتیک در واقع برای درمان افکار خودکشی مزمن که از نشانه های شخصیت مرزی می باشد، به وجود آمده است.
استفاده از این درمان شناختی رفتاری جامع برای کسانی که از سایر روش ها نتیجه مطلوبی به دست نیاورده اند، بسیار کارآمد می باشد. امروزه از (DBT) برای درمان مشکلات روانی مزمن یا شدید استفاده می شود، مشکلاتی چون آسیب به خود، اعتیاد، استرس پس ازسانحه، شخصیت مرزی و این دست مشکلات با روش درمانی دیالکتیک قابل بهبود می باشند.
باید گفت این روش درمانی بر حل مسئله و استراتژی های مبتنی بر پذیرش تاکید دارد، آنچه که در این روش بر آن متمرکز می شوند، تعدیل آشفتگی های هیجانی و رفتار های مخرب می باشد، که برای رسیدن به این هدف نهایی به چهار رکن اصلی که پیشتر نیز به آن اشاره شد تکیه می شود.
تاریخچه
رفتار درمانی دیالکتیکی در اواخر دهه ۱۹۸۰ به واسطه دکتر مارشا لینهان و همکارانش به وجود آمد، هنگامی این گروه متوجه شدند، درمان شناختی رفتاری این قابلیت را ندارد، که به تنهایی در بیماران مبتلا به BPD به خوبی عمل کند، تکنیک هایی را به آن اضافه نمودند و درمانی متفاوتی برای رفع نیاز های خاص بیماران ایجاد کردند.
دیالکتیک این طور بیان می کند، که همه چیز از تضاد ایجاد می شود و تغییر زمانی به وقوع می پیوندد، که گفتگویی بین نیروهای مخالف ایجاد شود، همچنین این روش سه فرضیه اساسی دارد، که شامل این موارد می باشد. ۱. همه چیز با یکدیگر ارتباط دارند. ۲. تغییر ثابت و اجتناب ناپذیر است. ۳. می توان مخالفن را ادغام کرد و تقریب نزدیک تری از حقیقت را شکل داد.
بنابراین در این روش درمانی بیمار و درمانگر برای از بین بردن تناقض آشکار بین پذیرش خود و تغییر برای ایجاد تغییرات مثبت در بیمار تلاش می کنند. روش دیگری که توسط این تیم مورد استفاده قرار می گرفت، اعتبار سنجی بود، چرا که دکتر و همکارانش به این نتیجه رسیده بودند، که هرگاه از اعتبار سنجی همراه با فشار برای تغییر استفاده شود، احتمال همکاری بیمار بیشتر می شود و بیمار کمتر از ایده تغییر دچار پریشانی می گردد.
فواید رفتار درمانی دیالکتیکی
این روش درمانی مبتنی بر شواهد می باشد و برای طیف گسترده ای از مشکلات روانی مورد استفاده قرار می گیرد، درمان دیالکتیک بر ذهن گرایی مثبت، تعاملات موثر، نظریه اعتقادات، تمرکز بر حس گرایی و آموزش مهارت های حسی تکیه دارد. در عمل درمانگر تایید می کند، که اقدامات یک فرد در چارچوب تجربه شخصی آن ها معنا می شود، بدون این که لزوما توافق کند، اقدامات بهترین رویکرد برای حل یک مشکل است.
همکاری: آموزش برقراری ارتباط به شکل موثر با عنوان یک تیم با درمانگر، گروه درمانگر و روانپزشک و همکاری با آن ها در افزایش مهارت همکاری موثر واقع می شود.
پذیرش و تغییر: یادگیری استراتژی هایی برای پذیرش و تحمل شرایط زندگی، خود و احساسات و توسعه مهارت هایی که در ایجاد تغییرات مثبت در رفتار ها و تعاملات با دیگران مفید خواهد بود.
شناختی: بر تغییر افکار و باور هایی تمرکز می شود، که موثر و مفید نمی باشند.
مجموعه مهارت ها: یادگیری مهارت های جدید برای افزایش توانایی های فردی.
رفتاری: آموزش جایگزین کردن الگو های سالم با الگو های مخرب و توانایی تحلیل الگو های رفتاری مخرب.
حمایت: فرد تشویق می شود، تا بتواند ویژگی ها و نقاط قوت خود را شناسایی کند و با توسعه آن ها بیشتر از آن استفاده کند.
درمان موثر
رفتار درمانی دیالکتیکی می تواتند، یک درمان موثر برای اختلالاتی چون اختلال بیش فعالی ADHD، اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال خوردن مانند بی اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی، خود آسیب غیر خودکشی، اختلال وسواس اجباری، اعتیاد و رفتار خودکشی باشد. برای آشنایی با برخی از این اختلالات باید با نشانه های آن آشنا باشید، به طور مثال لازم است، بدانید بیش فعالی در بزرگسالان چه نشانه های دارد و چطور درمان می شود.
درمان فردی
درمان فردی دیالکتیکی توسط یک متخصص آموزش دیده با مهارت ها بالا انجام می شود، در این روش آموزش دهنده مهارت های رفتاری خاصی را به بیمار آموزش می دهد، که با چالش های زندگ فرد در انطباق می باشد. در جلسات روان درمانی فردی به مشکلاتی که بیمار با آن دست و پنجه نرم می کند، توجه می شود و رفتار های آزارگرانه و خودکشی در اولویت درمان می باشد.
همچنین ممکن است، بحث هایی در خصوص راهکار های افزایش کیفیت زندگی مطرح شود و با کاهش اضطراب بیمار زمینه برای ارتقا عزت نفس بیمار مهیا شود و زیرا این امر می تواند، در کیفیت زندگی درمانجو بسیار تاثیر گذار باشد.
درمان گروهی
درمان گروهی معمولا در جلسات دو تا سه ساعتی برگزار می شود و در این جلسات تلاش می شود، تکنیک های نوین تعامل یا اثربخشی بین فردی، مهارت های رفتاری، ایفای نقش و مهارت های افزایش هوشیاری فراگیر به درمانجو ها آموزش داده شود.
راهبرد ها
در رفتار درمانی دیالکتیکی با استفاده از چهار رکن اساسی تحمل پریشانی، ذهن آگاهی، کنترل احساسات و اثر بخشی درون فردی نحوه تغییر آموزش داده می شود. در این درمان از تمرینات خود کنترلی برای تقویت کنترل بروز احساسات استفاده می شود.
ذهن آگاهی
یکی از مهم ترین راهبرد های رفتار درمانی به شیوه دیالکتیک پرورش ذهن آگاهی می باشد، در ذهن آگاهی تلاش می شود، بیمار تمرکز خود را معطوف زمان حال کند. در صورتی که فرد بتواند، تمرکز خود را معطوف زمان حال کند، می تواند، به اتفاقات درونی اعم از عواطف، احساسات و افکار توجه نماید و از حواس خود برای هماهنگی با اتفاقات جهان پیرامون بهره ببرد.
از مزیت های استفاده از مهارت ذهن آگاهی کاهش درد های عاطفی است، در بیان کلی تر استفاده از این روش به مراجعه کننده کمک می کند، تا بر استفاده از مهارت های مقابله ای سالم متمرکز باشد و با کسب آرامش ار بروز رفتار های تکانشی و الگو های فکری منفی پیشگیری کند.
تحمل پریشانی
دلیل اصلی تمرکز بر این روش فراگیری توانایی پذیرش خود و وضعیت کنونی می باشد. برای مدیریت شرایط بحرانی استفاده از چهار روش خود آرام سازی، حواس پرتی، تفکر درباره جوانب مثبت و منفی و بهتر سازی لحظات بسیار کاربری است. آموزش تکنیک های تحمل پریشانی در افزایش آمادگی درمانجو برای تحمل احساسات شدید بسیار حائز اهمیت می باشد و موجب داشتن نگاه مثبت بلند مدتی می شود، تا فرد توانایی مقابله با چالش های زندگی را داشته باشد.
تنظیم احساسات
تنظیم احساسات در رفتار درمانی دیالکتیکی از این رو دارای اهمیت است، که می تواند احساسات انسان را به مسیر مناسبی هدایت کند، در این تکنیک مهارت های در درمانجو تقویت می شود، که بتواند احساسات را شناسایی نامگذاری و آن ها را تغییر دهد. یقینا فردی که بتواند، احساسات منفی شدید را شناسایی کند و با آن ها سازگاری داشته باشد، می توان به خوبی از آسیب پذیری عاطفی دور بماند.
در این روش استفاده از تکنیک هایی چون بهره گیری از مهارت های تحمل پریشانی، کاهش میزان آسیب پذیری احساسی، انجام فعالیت های مثبت، شناسایی موانع و مشکلات موجود در راه تغییر احساسات و آموزش تشخیص مناسب احساسات مورد توجه قرار می گیرد.
اثربخشی درون فردی
هدف از رکن اثر بخشی درون فردی شکل گیری روابط قاطعانه می باشد، داشتن یک رابطه قاطعانه به دو فاکتور مهم وابسته می باشد، یکی بیان راحت و صریح نیاز ها است و دیگری توانایی نه گفتن می باشد. در بیان کلی تر در اثر بخشی درون فردی درمانگر تلاش می کند، تا آموزش دهد، ضمن حفظ رابطه به شکل مثبت نیاز های طرفین برطرف شوند.
با استفاده از این روش مراجعین می توانند، نحوه برقراری ارتباط موثر را آموزش ببینند و بیاموزند، چگونه با شکلی فعال و موثر گوش بسپارند و با انسان های چالش برانگیز مواجه شوند همچنین برای اطرافیان ارزش و احترام قائل شوند.
منبع : آرگا