شعر عاشقانه غمگین از انواع اشعاری است که بر دل همگان حتی افرادی که با عشق بیگانه هستند می نشیند و این اشعار از احساسات پاک انسان سرچشمه می گیرند و وقتی که با عشق شاعرانه در هم می آمیزند ناب ترین اشعار عاشقانه را به جهان تقدیم می کنند.
شعر عاشقانه غمگین با مضامین زیبا و دلنشین
اشعار عاشقانه غمگین در انواع مضامین دلنشین و پرمحتوا نوشته می شوند و شما می توانید این اشعار را در کانال ها یا گروه شبکه های پرمخاطب اجتماعی قرار دهید همچنین می توانید این شعرها را در استوری یا کپشن اینستاگرام بنویسید. در ادامه سری جدید شعر عاشقانه غمگین را گردآوری کرده ایم که امیدواریم از مطالعه آن ها نهایت لذت را ببرید.
شعر عاشقانه زیبا
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمتای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمتدر عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمتمی خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمتمی خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
این ابرها را
من در قاب پنجره نگذاشته ام
که بردارم
اگر آفتاب نمی تابد
تقصیر من نیست
با این همه شرمنده توام
خانه ام
در مرز خواب و بیداری ست
زیر پلک کابوس ها
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم بر نمیآید
شعر عاشقانه غمگین با مضامین زیبا
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاستهمچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاستآسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاستبی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاستباز می پرسمت از مساله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست
اشعار عاشقانه زیبا
من
مشقِ نانوشتهام به دستِ نی
خواندن از خوابِ تو آموختهام به راهمن
بارانِ بریدهام به وقتِ دی
گفتن از گریههای تو آموختهام به راهبه من بگو
در این برهوتِ بیخواب و طی
مگر من چه کردهام
که شاعرتر از اندوهِ آدمیام آفریدهاند؟
شعر زیبا و جالب عاشقانه
سلام میگویم پنجرهها را
سلام میگویم کوچهها را
کوچه به کوچه تو را در ترانههایم میخوانم
کسی نمیآید پنجره را به رویم بگشاید
کسی که پنجره را رو به کوچه بگشاید
انگار کوچههای شهر غمگیناند
و من دوباره تو را عاشقانه میخوانم
تو در کدام پنجره نشستهای که من نمیبینم!؟
تو با کدام پنجره رفیقی که من نمیدانم
سلام میگویم
تمام پنجرهای شهر را سلام میگویم
شعر عاشقانه غمگین و زیبا
دیشب
قلبم را در کاسه رویا گذاشتم
بردم کنار پنجره
ماه به من لبخند زد
از پنجره آمد به دام من افتاد
تمام اتاق،
خیس شد از اشک شوق
تنهایی ام را باد با خود برد!
شعر زیبا و دلنشین عاشقانه
باید کسی باشد شبی ماتم بگیرد
وقتی نبودم صورتش را غم بگیرد
باید کسی باشد که عکس خنده ام را
در لابه لای گریه اش محکم بگیرد
چشمش به هر کوچه خیابانی بیافتد
باران تنهاتر شدن، نَم نَم… بگیرد
هی شهر را با خاطراتش در نَوَردَد
آینده اش را سایه ای مبهم بگیرد
از گریههای او خدا قلبش بلرزد
از گریههای او نفسهایم بگیرد
من! جای خالی باشم و او هم برایم
هر پنج شنبه شاخه ای مریم بگیرد
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیستمی نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیستباز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیستشعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیستچشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیستوقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیستمی روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست
در این مطلب با مجموعه ای از شعر عاشقانه غمگین در خدمت شما همراهان عزیز و گرامی بودیم که امیدواریم از مطالعه این اشعار نهایت بهره را ببرید.
منبع : آرگا