همواره رابطه والدین و فرزندی سرشار از عشق و محبت می باشد اما در مواردی این رابطه دچار چالش هایی می شود که والدین را نسبت به فرزند بی مهر و علاقه می سازد. با این مطلب همراه ما باشید تا از دلیل دوست نداشتن فرزند یا تنفر از فرزند اطلاع یابید.
بررسی دلیل دوست نداشتن فرزند یا تنفر از فرزند
ممکن است برای شما این سوال پیش بیاید که آیا امکان دارد والدینی از فرزندشان متنفر شوند؟ معمولا دنیای والد و فرزندی روابطی آمیخته از عشق و محبت می باشد. با این حال گاهی والدین به دلایلی ممکن است نسبت به فرزند خود حس تنفر پیدا کنند. عموما تنفر از فرزند، احساس گناه زیادی هم برای پدر و مادر به همراه دارد که می تواند مشکل را دوبرابر کند.
رابطه پدر و مادر و فرزندی ممکن است شبیه هر رابطه دیگری دستخوش فراز و نشیب هایی شود که این کاملا طبیعی است. آنچه اهمیت پیدا می کند این است که والدین بتوانند به خوبی از پس شناسایی هیجانات برآمده و به دلایل زیربنایی آن واقف بوده تا بتوانند چالش های پیش آمده در ارتباط با فرزند را حل کنند.
همانطور که می دانید عشق و علاقه والدین به فرزندشان وصف نشدنی است ولی برخی مواقع حس دوست نداشتن کودک یا تنفر از او در وجود آن ها رخنه می کند. که دلایل مختلفی سبب بروز این موضوع است. از این رو تصمیم گرفتیم در این مطلب به بررسی دلیل یا دلایل دوست نداشتن فرزند بپردازیم. با ادامه مطلب همراه ما باشید تا اطلاعات کافی به دست آورید.
دلایل دوست نداشتن فرزند
دوست نداشتن فرزند به دلایل مختلف و البته پیچیده ای ممکن است ایجاد شود. گاهی پدر و مادرها مشکلات درونی یا مسائل حل نشده ارتباطی با کودک یا دیگران دارند که آن را به صورت دوست نداشتن یا تنفر احساس می کنند. بعضی از مسائل و دلایل زیربنایی از نگاه روانشناسی کودک شامل موارد ذیل می باشد:
۱. تعارضات درونی والدین
بیشتر مواقع تعارضات درونی رفع نشده والدین بدون این که فرد از آن اطلاع داشته باشد سبب بروز واکنش هایی مانند بیزاری و دوست نداشتن کودک می شود. کمکش ها و مسائل حل نشده می تواند منجر به این شود که فرد حس منفی نسبت به خود پیدا کرده و درباره فردی که ارتباط نزدیک و وابستگی با وی دارد، ناخودآگاه حس تنفر یابد.
۲. تعارض ها؛ اختلافات و ناکامی در رابطه با فرزند
ارتباط پدر و مادر با فرزند می تواند با چالش های زیادی روبرو شود. برخی اوقات کودکان خلق سخت تری دارند و حساس تر می باشند. در حالی که ممکن است رفتارهای کودک به علت یک بیماری یا اختلالی مانند بیش فعالی یا اوتیسم باشد. در این شرایط، والدین روش تربیتی سختگیرانه تری پیش گرفته و متقابلا با مقاومت و لجبازی بیشتر کودک روبرو می شوند.
به طور کلی این نوع الگوی ارتباطی به مرور سبب مشکل ارتباطی و به نوعی افزایش حس منفی میان والد و فرزند می شود. به بیان دیگر مشکلات رفتاری فرزندان یا ناسازگاری آن ها می تواند سبب آشفتگی ها و کاهش آستانه تحمل والدین گردد. در این موارد عمدتا پدر و مادر از کنترل و بهبود رفتارهای فرزند درمانده شده و گاها تلاش آن ها در کنترل فرزند که با خشم و هیجان جدید توام است، با شکست روبرو می شود.
به این ترتیب این حس ناکامی در ارتباط با فرزند خشم بیشتری برای والد ایجاد کرده و در دراز مدت خشم پنهان تشدید شده با حس ناکامی ممکن است به حس تنفر از فرزند تبدیل گردد.
۳. قبول تمام مسئولیت های فرزند
گاه پدر و مادر به دلایل متعددی تمام مسئولیت های کودک را قبول می کنند. والدینی که درباره تحول فرزندشان بیش از حد نگرانی دارند و یا به صورت ناخودآگاه می خواهند پدر و مادر کامل و بدون ایرادی باشند، اکثر مواقع بیشتر مسئولیت ها را از کودکان سلب می کنند.
در این شرایط احساس تحمل بیش از اندازه و فشار روانی که فرد متحمل می شود، می تواند سبب شده این حس منفی به سمت کودک بازگردد و به نوعی حس تنفر و بیزاری ایجاد شود. از این رو نیاز است والدین با آگاهی از راهکارهای افزایش مسئولیت پذیری در کودکان از بروز این چرخه معیوب پیشگیری کنند.
۴. اختلالات و مشکلات روانی
گاه اختلالات روانی که والد تجربه می کند در حسی که به کودکش دارد، تاثیر می گذارد. ممکن است حس تنفر از فرزند ناشی از افسردگی پنهان یا افسردگی بعد از زایمان در والد باشد. این اختلال در والدین سبب تفکر و حس منفی زیاد نسبت به خود و دنیای اطراف می گردد. چنین مشکلاتی می تواند بر کارکرد ارتباطی مادر و فرزند تاثیرگذار باشد.
همچنین مشکلاتی مانند اختلال دو قطبی که نوسانات شدید خلقی و رفتاری دارد یا اختلال شخصیت مانند شخصیت های مرزی که در روابطشان دچار مشکلات عدیده ای می شوند در بروز ارتباط منفی با کودک تاثیر بگذارد.
۵. تجربه آسیب های قبلی
در مواردی آسیب های قبلی که فرد تجربه کرده به صورت ناخودآگاه بر احساس او نسبت به فرزندش تاثیر می گذارد. مشکلاتی مانند تجربیات بدرفتاری یا آزار قبل از ازدواج، سوء رفتار در طول زندگی، مشکلات خانوادگی و عاطفی در کودکی می تواند زیربنای حس دوست نداشتن فرزند گردد. همچنین استرس و ضربه های دوره بارداری یا زایمان خطرناک که برای سلامت مادر تهدید کننده بوده می تواند حس منفی ناهوشیاری به فرزند به وجود آورد.
۶. تعارضات با همسر
گاهی اوقات روابط ناهنجار با همسر سبب بروز تنفر از فرزند می شود. به طور مثال زنانی که مورد بد رفتاری همسر خود قرار می گیرند یا احساس توجه و محبت کافی از وی دریافت نمی کنند، ناخودآگاه خشم خود را به فرزند انتقال می دهند. یک بارداری ناخواسته سبب افزایش حس منفی و انتقال تنفر به نوزاد متولد شده می گردد. در حقیقت گاه فردی که در زندگی تعارضات زیادی با همسرش دارد، نوزاد جدید را نمی تواند قبول کند.
۷. مشکلات محیطی و فقر شدید
گاهی مواقع مشکلات زندگی یا مشکلات اقتصادی در افزایش حس دوست نداشتن کودک تاثیر می گذارد. در خانواده های با فقر شدید هر اشتباه فرزند می تواند تبعات زیادی برای خانواده به وجود آورد. در ضمن مشکلات اقتصادی تنش روانی و استرس زیادی برای خانواده همراه دارد که می تواند روابط را منفی تر نماید. به طور کلی مجموعه ای از این عوامل در ایجاد والدین سمی نقش دارند.
۸. تجربه کودکی سخت
بعضی والدین که کودکی سخت و آسیب زایی را گذرانده اند، به ویژه در مواردی که کودک آزاری، محرومیت های عاطفی یا سوء رفتار شدید تجربه نموده اند، در بزرگسالی در ارتباط با فرزندشان احساسات منفی و مشکلات رفتاری زیادی را بروز می دهند. بسیاری از والدین که در کودکی مورد خشونت یا تنفر والدین قرار گرفته اند و حس طرد شدن و دوست داشتنی نبودن را تجربه کرده اند، به صورت ناخودآگاه این حس را به فرزند خود منتقل می سازند.
تنفر از فرزند چه اثراتی به دنبال دارد؟
تنفر از فرزند ممکن است فقط در یک برهه از زمان ایجاد شود ولی گاه این حس تنفر ریشه عمیقی یافته و تاثیرات درازمدت پیدا می کند. از جمله اثرات تنفر از فرزند عبارتند از اثرات کوتاه مدت و اثرات بلند مدت که هر یک شامل موارد زیر می باشند.
اثرات کوتاه مدت:
- گوشه گیری و انزوای کودک
- بروز ترس و اضطراب مداوم
- پرخاشگر شدن با همسالان و اطرافیان
- احساس گناه
- مشکلات تحصیلی
- کاهش اشتها و میل به غذا
اثرات بلند مدت:
- مشکلات عزت نفس
- مشکل در روابط اجتماعی
- افسردگی و اضطراب
چند راهکار مقابله با حس تنفر از کودک
می توانید با راهکارهایی که در ادامه ذکر می شو با حس تنفر و بیزاری خود از کودک مقابله کنید و با ایجاد یک سبک دلبستگی ایمن بین خود و کودکتان بهداشت جسمی و روانی وی را به بهترین صورت برآورده نمایید.
- ویژگی های سنی و رفتاری کودک را شناخته و از کودک انتظارات متعادلی داشته باشید. دقت کنید که برخی رفتارها به تدریج حذف می شوند و به رفتارهای هیجانی و پرخاشگری نیازی نیست.
- مثبت اندیشی را تمرین کرده و برای خود برنامه های تفریحی و استراحت و فعالیت های موثر مانند ورزش تنظیم کنید. تلاش کنید در گروه ها و یا کارگاه هایی شرکت کرده که به پیوند عاطفی میان شما و کودکتان کمک نماید.
- از یک مشاور کمک بگیرید تا به دلایل حس منفی خود نسبت به فرزند پی ببرید و در راستای کاهش آن اقدام کنید. دقت کنید که فرزند شما هم مانند هر انسان دیگری احتیاج دارد تا مهر و محبت مادر و پدری را تجربه کند.
- به یادگیری و تمرین مهارت های کنترل هیجان خود و مدیریت خشم و کنترل استرس اقدام کنید.
- مشکلات ارتباطی خود را با فرزند شناخته و به کمک کسب آگاهی از نکات تربیتی فرزندان، کتاب خواندن، مشورت و … مهارت فرزند پروری را در خود تقویت نموده تا بسیاری از تعارضات کاهش پیدا کند.
منبع : آرگا