دسته ها
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

چند شعر زیبا در مورد اولین قرار عاشقانه

  • ندا خوشرو
  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۰
  • ۰

در این بخش از سرگرمی مجله آرگا گلچینی از شعر در مورد اولین قرار را پیش رو خواهید داشت که امیدواریم از بین آن ها بتوانید شعری دلنشین را برای ارسال به مخاطب خاص یا همسر خود انتخاب کنید.

شعر در مورد اولین قرار گویای حال و احوال دو عاشق است که یکدیگر را برای اولین بار ملاقات می کند و این اشعار در انواع مضامین رمانتیک و احساسی سروده شده اند و با ارسال آن ها به معشوق خود می توانید تاثیر شگرفی را بر ایجاد احساسات در وی داشته باشید.

شعر در مورد اولین قرار با مضامین دلنشین

اولین دیدار عاشقانه همیشه در ذهن همه افراد می ماند و در مورد این دیدار انواع متن برای دیدار اولین و شعر در مورد اولین دیدار و جملات عاشقانه برای اولین قرار نوشته و سروده شده اند و شما می توانید این اشعار و متن ها را در قسمت استوری و کپشن شبکه های مجازی قرار دهید.

شعر در مورد اولین دیدار

شعر زیبا درباره اولین دیدار

نزدیک است لحظه دیدار
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست
دل را نریزی آبرویم
ای نخورده مست
لحظه دیدار نزدیک است

************

اولین دیدارمان را به یاد داری
بعد ازآن سال های دور…؟
چشمان عسلی ات می خندیدند و من …
دوباره طبق عادت همیشگی گونه هایم سرخ شدند و تو قهقهه زدی…
تماشایت می کردم …
تماشایم می کردی …
زل زده بودم به آن چند تار سپید لابه لای موهایت …
پرسیدی : پیر شدم ؟
و پاسخ شنیدی نه….
نه زیاد.
اما تو با خود زمزمه کردی …
میوه ممنوعه پیرم کردی…
رفتی ولی از خوابم نرفتی !
رفتی ولی از شعرم نرفتی !…
و من …
طاقت نداشتم از دیدنم اینگونه عذاب بکشی …
دوباره بی وفایی کردم …
اولین دیدارمان آخرین دیدارمان بود…

  •  آرون گروپس
  •  مبل و میز

شعر احساسی در مورد دیدار اول

اشعاری در وصف اولین دیدار

هوا دلگیر و بارانی است

و آن که دوستش دارم کنارم نیست

هوا دلگیر ، آسمان پر ابر

درختان در تکاپوی گریز از باد

و باران خیس

و حتی بی تو باران هم برایم مثل باران نیست

هوا یاد آور آن اولین دیدار پاییزی است

درختان بی پناه آشفته از بیم حضورِ باد

تن بی حجم او را می کشند در چنگ

فرو می افتد از هر گوشه انگشتی که بی جان است

غنیمت می برد گویی برگ های مُردشان را باد

کجایی فصل پاییز است دلم تنگ است

چه خوش یاد قدمهامان

و آن دیدار پاییزی

همان دیدار که …

************

یک لحظه تماشا و یک عمر پشیمانی
حاصل شد ازین دیدار یک عمر پریشانی

حالا که پریشانم با چشم سیه کردی
تنها مگذارم با یک عمر پشیمانی

شعر زیبا در مورد اولین دیدار

شعر پرمحتوا درباره اولین دیدار

یک شب ازشب ها، دل آورد یاد او

باهمان لبخند،به روی شادا و

شاد و هم ناشاد گشتم در خیال

عشق جدایی دارد و گاهی وصال

خاطر آمد، اولین دیدار او

دلبر او بود و شدم دلدار او

می دویدم بی خیال دنبال او

هم دل و هم جان من بود مال او

پر نداشتم تا که پروازی کنم

چون پرنده ، در هوا بازی کنم

آن همه غم رفته بود از یاد من

کوچه ها هم می شنید فریاد من

بار غم در خش خش برگ های زرد

زیر پا گم می شدند همراه درد

بی خیال از باد و باران و تگرگ

از دل و جان می خریدم مثل برگ

************

اولین بار که تو را دیدم
در چشمانت خیره شدم
و نمی دانستی
در آن لحظه
من چگونه باختم
قلبم را
به قیمتی ارزان
من نمیدانم
شاید تو هم در چشمانم خیره شدی
شاید تو هم قلبت را باختی
به راستی قلب تو هم لرزید
به راستی سینه ات درد گرفت

شعر در مورد دیدار اول

شعر احساسی در مورد اولین قرار

اولین دیدار,جمع شد همه تفریقهای دلم
آوار دنیا خراب شد بر سر نگاه حزینم
من, بی من شد و همه تو بر من نشست
براستی که در یک آن همه دنیا به من پیوست
کوچ کرده بودم خودم را در پس پنهانم
آشیانی نشاندی مرا, لابلای شاخه های بودنم
بنشین مرا دمی و بنوش جرعه ای از چشمانم
تا خالی شود از رفتنت, بغض دستانم

************

اولین دیدارمان اگر روزی به شعر در آمد

از من مگیر خرده که طرف شاعراز کار در آمد

شاعران حسن جمال پرست وحسن کمال پرستند

با این همه از نفرت وکینه در حق انسان ها خسته اند

همیشه در حسرت دیدار دو شاعر بودم

یکی من شاعری بی نام ونشان

یکی تو شاعره ای عاشق کشان

اولین دیدار من وتو آخرین دیدار ما بود

ذهنمان پر از سوال واندیشه صبح فردا بود

صدای سکوتمان در شولای عریان آسمان پیدا بود

بهانه های ما تعارف های ساکن جزیره ای دور افتاده بود …

شعر زیبا در مورد اولین دیدار

شعر رمانتیک درباره اولین قرار

فضای خانه ام بی تو چه دلگیر است

دل پر حسرتم اسیر دست تقدیر است

هوای کوچه ها از ((عطرغم)) لبریز

و من تنها و افسرده

کنار پنجره خاموش

غریبانه نگاهم رابه روی کوچه های شهر می دوزم

من اینجا در اتاق نیمه تاریکم

به یاداولین دیدارمان شادم

به یاداولین دیدارمان در آن غروب سرد

که باران یک نفس یک ریزمی بارید

سخن درباره پائیز بود و غم

تو از پائیز یغماگرسخن گفتی

ومن از قلب آکنده از اندوهم

شب دیگروشبهای دگر هم در میان خلوت کوچه

سخن از عشق و غم گفتیم

شبی گف …

************

 تو را نمی دانم
اما برای من
این اولین دیدار بین ما نیست
انگار هر شب حسی پنهان
مرا تا آغوش خیال تو٬
در کوچه باغ آمال و آرزوها
بی شکیب همراه است.

بی شک
عشق هر شب
میهمان غریب قلب من است.

شعر در مورد اولین قرار

شعر پرمحتوا درباره قرار اول

اولین بار دو چشم تو بدیدم دل گفت
خاک بر سر شده ای این خود زندانبان است

************

 یادته اولین لحظه ی دیدار
قسم خوردیم برای هم بشیم یار
ولی چندتا شدن گامتو رفتی
گذاشتی منو با دلم گرفتار
راضی شدی به مردن غرورم
به یادتم اگر چه از تو دورم

************

 تو نیستی
اما لذت اولین دیدارمان
هنوز مستم میکند
ناب تر از انگور تاکستان

تمام گلها
برایم نشانی از تو دارد
خوشبو تر و دلفریب تر
از گلاب قمصر و کاشان

شعر زیبا درباره اولین قرار

شعر در وصف اولین قرار

عاشق شدم با تو از اولین دیدار
از خوابی صد ساله گویی شدم بیدار !

حال عجیبی بود ، دست و دلم لرزید !
خزانی بهار شد در قلب من انگار …

روزی که قلبم دید می آمدی از دور ،
فهمید خوش قلبی ، خوش فکر و خوش رفتار !

قاتل غم گشتی ، ضامن شادی ها !
روزی نخندیدی ، آن روز شدم بیمار !

حال خوشی دارم وقتی در این قلبی ،
از غم ها دورم ، از عشق تو سرشار !

************

 اولین دیدار ما در یک کافی شاپ نبود
یا ایستگاه اتوبوس یا مترو
یا یک پیاده روی پر از درخت
اولین دیدار ما در یک کلاس درس یا دانشکده نبود
یا یک تقلب سر جلسه امتحان
اولین دیدار ما در یک سالن تاتر یا
یک کنفرانس شلوغ درس زندگی نبود
اولین دیدار ما پشت یک پنجره رو به دریا نبود
یا غروب خورشید میان درختان انبوه یک جنگل
یا کوه پیمایی یک گروه کوه نورد
اولین دیدار ما در یک رستوران بین راهی
یا ترمینال اتوبوس یا سالن انتظار فرودگاه
یا گشت و گذار یک قایق تفریحی نبود
همچنان که به وقت ماهیگیری در یک پیک نیک
یا یک تصادف اتفاقی دو دوچرخه سوار
و آنچنان که در یک تصادف ماشین و بیمارستان
و یک اتفاق بد و به وقت نیاز
اولین دیدار ما در پس پشت
رویاهایمان اتفاق افتاد
جایی که من به دنبال تو و
تو به دنبال من می گشتی
و اینچنین بود که اولین دیدار ما
در همه جای ممکن اتفاق افتاد و
در هیچ جا…
اما در شیواترین زمان و بهترین مکان جهان
در جایی که هر گاه می خواستمت،بودی
وهرجا که می خواستی،بودم
و اینچنین شد که زنجیره های اولین دیدارمان
چنان پیچ در پیچ در هم تنیده اند
که هیچ تقدیر و کائنات و سرنوشتی
گریزی جز همراهی راهمان ندارند

شعر زیبا در مورد اولین قرار

در این مطلب مجموعه ای از شعر در مورد اولین قرار را پیش رو داشتید که امیدواریم از مطالعه آن ها نهایت بهره را برده باشید و مورد توجه تان قرار گرفته باشند.

منبع : آرگا


مطالب مرتبط
مطالب داغ
همچنین ببینید
مشاهده دیدگاه های این مطلب
دیدگاه های مطلب
۰ دیدگاه برای این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *