شب آرامش وصف ناپذیری دارد و اغلب شاعران در مورد شب و زیبایی هایش اشعاری را سروده اند. شعر درباره شب دارای مضامین احساسی و غمگین و عاشقانه و … می باشد که مضمون شعری که سروده می شود اغلب به احساس درونی شاعر بستگی دارد.
شعر درباره شب با ابیاتی زیبا و پرمحتوا
مطالعه اشعار برای برخی از افراد لذت بخش می باشد و اگر شما نیز از این دسته از افراد می باشید بهتر است اشعاری با مضامین مختلف را در زمان اوقات فراغت خود مطالعه نمایید. در مطالب قبلی شعر در مورد صبح و شعر در مورد دریا را مطالعه کردید در ادامه مجموعه ای از شعر درباره شب را پیش رو خواهید داشت.
شعر زیبا در مورد شب
شب بخیر عشق گمشدهام
برای تمام چایهایی که با هم نخوردیم
تمام بوسههایی که به هم ندادیم
تمام شبهایی که کنار هم نخوابیدیم
تمام روزهایی که در انتظار هم ماندیم
تمام عاشقانههایی که به هم نگفتیم
تمام آغوشهایی که از هم دریغ کردیم
تمام شادیهایی که زهر غم کردیم
تمام سرشانههایی که به اشک هم نسپردیم
تمام حسرتهایی که نصیب آرامشمان کردیم
شب بخیر نیمه گمشدهام، شب بخیر ای عشق
شب بخیر بر یادماندهام، ای نیمه هستی من
اینک بخواب آرام، ای تمام زندگیام ….
**************
من امشب
خوابِ تو را
می بینم
که
تو فردا
راهِ خود را
خواهی رفت
من و تو
در خواااب
راه
خواهیم رفت …
اشعاری در مورد شب
مثل ماه می مانی
دقیقا همان طور که بعضی شب ها
باید تا صبح منتظر بمانم
شاید جبران ندیدن رویش را
در نابهنگامی اش با خورشید
از دست ندهم
عشق چقدر ساده می تواند
فیلسوف بسازد
و ستاره شناس تحویل دهد
فقط به جرم یک شب بخیر نگفتن.
**************
شب سردیست، هوا منتظر باران اسـت
وقت خواب اسـت و دلم پیش تو سرگردان اسـتشب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماهپیشانی من، دلبر بارانی من …
شعر پرمحتوا درباره شب
شب بهانه ای بود
به دیوار خیره شوم
شبیه فیلم صامتی که بازیگرانش
بی صدا اشک می ریزند
در کوچه باد می آمد
و باران
هیچ مردی را با خود نیاورد
اضطراب کلماتم را به بند کشیده
و عجوزه زیبایی
خوابم را طلسم کرده
گلی آتش بزن
سیگاری بچرخان
بگذار ماه از پنجره به اطاق بغلتد
بگذار
پیرمردی در کوچه شعر عاشقانه بخواند
از میان رویای من
ستاره ای می گذرد
که از سیاهی شب دلش گرفته است
و شبها
هیچ کس
از پنجره اتاقش
سمفونی دود
سیگارهای دنباله دار را نمی بیند
نت هشتم
زُل بود
که به در می زدی
و کسی نمی آمد
من دیده بان رویای تو هستم
حلقه بر در
حلقه بر انگشت
حلقه بر گوش
به استقبال مسافر می آید
مژه انداخته ای
فال حافظت را شاخه نبات
بین استکان های کمر باریک تعبیر کرده
آرام باش
هیچ اتفاقی نیفتاده است
فقط باران
از آن طرف شیشه
مرا صدا می کند …
**************
امشب
آمده و نیامده
رفته ای
آسوده و سبک
به خواب رفته ای
این شب ها
مرا راحت نمی فهمند
یک مرد تنها را
نمیشود به راحتی فهمید
فقط می شود
فراموشش کرد
در کنج بی پایان شب
تا صبح
شعر دلنشین در مورد شب
شب نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد،
با توده آتشینی از کژدمها بر شقیقهام.
تو اما خواهی آمد،
با زبانی سوزان از باران نمک.
روز نمیخواهد که بیاید،
تا تو نیایی
و من نیز نتوانم که بیایم.
من اما خواهم آمد
و میخکهای جویده را برای غوکها خواهم آورد.
تو اما خواهی آمد
از مجراهای تاریک زمین.
نه روز و نه شب میخواهند که بیایند،
تا بسوزم من از اشتیاق تو
و بسوزی تو از اشتیاق من.
**************
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیروسعت غمهای ما را نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان شب بخیراز نگاهت شور و مستی میتراود چون شراب
شور و مستی را از این مستان تو مستان شب بخیرلحظهای دیگر بمان ای بانوی شعر و غزل
میزبان اکنون تویی ما نیز مهمان شب بخیربرف میبارد هوا سرد است بیرون میروی
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر.
شعر کوتاه در مورد شب
شب سردیست، هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من، دلبر بارانی من
**************
بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیستبنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیستبنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن استجان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو که نه هنگام رفتن است …
در این مطلب با گلچینی از شعر درباره شب در خدمت شما عزیزان خواهیم بود که امیدواریم از مطالعه این اشعار نهایت بهره را ببرید و مورد توجه تان قرار بگیرند.
منبع : آرگا