نیما فلاح و سحر ولد بیگی بازیگران سرشناس تلویزیون و سینما با مجله کولاک ویژه نوروز مصاحبه ای انجام دادند که تصاویر دو نفره این دو زوج هنرمند و همچنین عکس هایشان منتشر گردید.
گفتگوی سحر ولد بیگی و نیما فلاح با مجله کولاک
شما هم با آمدن بهار حالتان خوب می شود؟
نیما فلاح: در واقع سحر می گوید این دو نو شدن انگیزه ای را می دهد که می شود در دروازه ماه سال پیدا کرد، اگر خودمان را جزو طبیعت بدانیم چه بخواهیم و چه نخواهیم این اتفاق برای ما خواهد افتاد، یعنی انگیزه ای مثل بهار نمی خواهد وفقط کافی است که متوجه شویم درختان دارند رشد می کنند و شکوفه می دهند و ممکن است که متوجه شویم که درختان دارند رشد می کنند و شکوفه می دهند و ممکن است پوشش حیوانات عوض شود تا این اتفاق برای انسان هم بیفتد، فقط باید انسان خودش را از طبیعت جدا نداند و نگوید که من متمدن هستم و دارم شهر زندگی می کنم.
سحر ولد بیگی: حال آدم همیشه می تواند خوب باشد، با آمدن بهار یک انگیزه دوباره ناخواسته به آدم داده می شود که یک سری چیزها را دوباره تازه کند، تصمیم های تازه بگیرد و هدف های تازه برای خودش بگذارد ولی به نظر من آدم می تواند این را فقط وابسته به بهتر نکند و در تابستان هم همین حس را داشته باشد، در پاییز و زمستان هم همینطور. بهار از ابتدا چون چون فصل نو بوده این موضوع جا افتاده ولی به نظر من همه فصل ها می توانند این خصوصیت را داشته باشند.
بهار شما را یاد چه می اندازد؟
سحر ولد بیگی: بوی شکوفه و گل
نیما فلاح: بوی عیدی
اگر بازیگر نمی شدید چه شغلی را انتخاب می کردید؟
سحر ولد بیگی: اصولا دوست دارم حرفه ای که دارم حرفه ای باشد که آدم برای مردم کاری انجام دهد، خوبی که بازیگری دارد این است که اگر شانس با شما یار باشد امکان دارد بقیه شغل هایی که دوست دارید را هم بتوانید در بازیگری تجربه کنید، یعنی اگر یک هزارم درصد گوشه ذهنم دلم می خواست یک چیز بودم امکان آن است که بتوانم آن نقش را بازی کنم.
نیما فلاح: من باز هم بازیگر می شدم.
زندگی را چه رنگی و شبیه چه حیوانی می بینید؟
سحر ولد بیگی: زندگی به نظر من همه رنگ است، من نمی توانم برای آن یک رنگ خاص در نظر بگیرم، شبیه همه رنگهایی است که در دنیا وجود دارد. زندگی شبیه خودش است، زندگی در نهایت برای من گرد است، کره زمین است.
نیما فلاح: تا اینکه ثابت شود حیات در کره دیگری هم وجود دارد، چیزی که در هزار سال اخیر در دنیا عوض شده و من را اذیت می کند، این است که انسان در کره زمین دور خودش قفس می کشید که حیات وحش به او صدمه نزند و الان بعد از هزار سال به اینجا رسیده که انسان دور حیات وحش را قفس می کشد و به خودش این اجازه را می دهد که حیوان ها را در یک قفس کوچک به اسم باغ وحش جمع کند؛ خودش را مختار می داند که کره زمین مال من است. اگر انسان هم مثل موجودات روی کره زمین مال مورچه ها و حشرات است و ما داریم در کره ی آنها پای خود را روی آنها می گذاریم، کاش ما دور خودمان قفس بکشیم که آنها را اذیت نکنیم.
موسیقی کجای زندگی شما است؟
نیما فلاح: این یکی از چیزهایی است که شما می پرسید اگر دوباره بخواهید زندگی کنید بازیگر می شوید؟ بله، به خاطر اینکه آدم درون خودش یک ریتم و ملودی دارد و می رود سراغ ساز و بازیگر یعنی مجموعه ای از هنرهای تجسمی و موسیقیایی و انواع و اقسام هنرها، مثلا هنر عشق ورزیدن و تمام این هنرها که در هم جمع می شود یک بازیگر به تکامل نزدیک می شود، تا وقتی که این هنرها در یک بازیگر جمع نشود این بازیگر نمی تواند بشکفد، برای همین اصول اولیه شکل دادن یک بازیگر ریتم و ملودی و لذت بردن از رنگ ها و لذت بردن از طعم هاست.
سحر ولد بیگی: موسیقی برای ما بخش پر رنگی از زندگی است.
نیما فلاح: بازیگری بدون موسیقی نمی شود.
سحر ولد بیگی: من امروز را با این خواننده و سبک و موسیقی دوست دارم و فردا به شکل دیگر، من و ترجیحا یک رادیو موزیک داریم که خودش موزیک پخش می کند و ما می بینیم یکشنبه ها چه موزیکی برای ما دارد، دوشنبه ها چه موزیکی و باقی روزها.
دوست دارید چه فعالیت های هنری دیگری را تجربه کنید؟
سحر ولد بیگی: نیما که همه فعالیت ها را تجربه می کند و من هم در کنار نیما تجربه می کنم، نقاشی می کند، ساز می زند و همه کار می کند.
نیما فلاح: باز هم بر میگردم به آن حرف که بازیگری مجموعه ای از همه این ها است.
شما زوج شادابی هستید، این از کجا می آید؟
نیما فلاح: یک سری صفات خیلی بد انسانی است که فقط کافی است به آنها آگاه باشید که مثلا یک انسان می تواند در خودش ریا و حسادت داشته باشد ولی وقتی هر روز صبح بیدار شوید و بگویید خدایا این ها را از من بگیر، ناخودآگاه چیزی که برای شما باقی می ماند یک عشق است، برای همین می گویم دعا کیند آن صفات بد انسانی را که گریبان همه را گرفته خدا از من نگیرد.
سحر ولد بیگی: نگوییم خداوند از ما بگیرد، قبول کنیم آن صفت ها را همه ما داریم و از آن فرار نکنیم، قبول کنیم که آنها هم هستند ولی انتخاب کنیم آن کار بهتر را انجام بدهیم.
علاقه مندی ها و تفریحات شما؟
نیما فلاح: سفر کردن
سحر ولد بیگی: سفر کردن و خانه خودمان
نیما فلاح: یکی از علاقه مندی هایی که هر دو داریم آشپزی دوتایی است، خرید کردن و آشپزی دوتایی؛ خیلی از ما فراموش می کنیم و فکر می کنیم کار خانه برای خانم است. در حالی که لذت آن به این است که دوتایی با هم باشیم، وقت هایی که دوتایی برای هم غذا درست می کنیم و میز می چینیم خیلی لذت می بریم و این واقعا یکی از تفریحات ما است.
سحر ولد بیگی: جواب سوال از نظر من می شود زندگی کردن، چون شامل آشپزی کردن، فیلم دیدن، خرید کردن، کتاب خواندن، سریال دیدن، موزیک گوش دادن، حتی زمانی که با هم هستیم اگر کسی زمان تنهایی خودش را بخواهد می تواند آن زمان داشته باشد.
نیما فلاح: سالهاست با هم خندیده ایم و با هم گریه کرده ایم.
از آنچه امروز هستید راضی هستید؟
سحر ولد بیگی: من برای بهتر شدن تلاش می کنم ولی خدا را شکر از هر چیزی تا الان وجود دارد راضی هستم.
نیما فلاح: قطعا.
یک آرزو؟
سحر ولد بیگی: در شرایط الان برای خودم، خانواده ام، و مردم و برای همه آرزوی سلامتی، آرامش و حال خوب دارم.
نیما فلاح: اگر کلی بخواهیم بگویم این است که آرزو می کنم که هر ایرانی به هر آنچه که از ته دل می خواهد برسد، زندگی همه ما بر اساس آرزوهای خودمان ساخته می شود پس بهترین آرزو این است که هر آنچه آرزو می کنند خداوند در زمان مناسب و مکان مناسب به آنها بدهد.
امسال لحظه تحویل سال کجا هستید؟
سحر ولد بیگی: هنوز معلوم نیست ولی فکر می کنم خانه خودمان.
نیما فلاح: اولویت برای ما سفره هفت سین خودمان است و یکی از علاقه مندی هایی که داریم این است که قبل از سال تحویل ظرف و ظروف سفره را مشخص کنیم و اگر دلمان خواست می رویم و ظرف جدید می خریم.
منبع : آرگا