اشعار اخوان ثالث اغلب زمینه اجتماعی دارند و با نگاه زیبا حوادت زندگی مردم آن دوران را در قالب شعر به تصویر کشیده است. مهدی اخوان ثالث سروده هایی در دو سبک شعر نو و کلاسیک دارد که در هر دو مورد بسیار توانمند بوده است. وی در سال ۱۳۰۷ در مشهد متولد و در سال ۱۳۶۹ در تهران در گذشت. در ادامه گلچینی از بهترین اشعار اخوان ثالث را ملاحظه می فرمایید.
مجموعه بهترین و زیباترین اشعار اخوان ثالث :
همانطور که گفتیم مجموعه اشعار اخوان ثالث را در این مقاله گردآوری نموده ایم که این اشعار از بین معروف ترین شعر های وی انتخاب و ارائه شده است. اخوان ثالث متخلص به م.امید با شاعران معاصری از جمله احمد شاملو، ابولحسن نجفی، سیمین بهبهانی، نعمت آزرم و محمدعلی سپانلو دوست و هم دوره بوده اند. مهدی اخوان ثالث طی سالها چندیدن مجموعه شعر به نام های زمستان، ارغنون، آخر شاهنامه، از این اوستا، پاییز در زندان، بهترین امید، عاشقانه و کبود و… را به چاپ رسانده است که در ادامه اشعار معروف و زیبای از این شاعر گرانقدر را مشاهده می فرمایید.
شعر دلم تنگ است
به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
دلم تنگ استبیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناه ِ من درین برزخبهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود میپوشند رو در خوابهای بی گناهیها
و من میمانم و بیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک
شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهیها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایمبیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که میترسم ترا خورشید پندارند
و میترسم همه از خواب برخیزند
و میترسم همه از خواب برخیزند
و میترسم که چشم از خواب بردارند
نمیخواهم ببیند هیچ کس ما را
نمیخواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر میکشد از آبپرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهیها که با آن رقص غوغایی
نمیخواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!
******
شعر آخر شاهنامه اخوان ثالث
این شکسته چنگ بی قانون
رام چنگ چنگی شوریه رنگ پیر
گاه گویی خواب می بیند
خویش را در بارگاه پر فروغ مهر
طرفه چشم نداز شاد و شاهد زرتشت
یا پریزادی چمان سرمست
در چمنزاران پاک و روشن مهتاب می بیند
روشنیهای دروغینی
کاروان شعله های مرده در مرداب
بر جبین قدسی محراب می بیند
یاد ایام شکوه و فخر و عصمت را
می سراید شاد
قصه ی غمگین غربت را
هان، کجاست
پایتخت این کج آیین قرن دیوانه؟
با شبان روشنش چون روز
روزهای تنگ و تارش ، چون شب اندر قعر افسانه
با قلاع سهمگین سخت و ستوارش
با لئیمانه تبسم کردن دروازه هایش ،سرد و بیگانه
هان، کجاست ؟
پایتخت این دژآیین قرن پر آشوب
قرن شکلک چهر
بر گذشته از مدارماه
لیک بس دور از قرار مهرقرن خون آشام
قرن وحشتناک تر پیغام
کاندران با فضله ی موهوم مرغ دور پروازی
چار رکن هفت اقلیم خدا را در زمانی بر می آشوبند
هر چه هستی، هر چه پستی، هر چه بالایی
سخت میکوبند
پاک میروبند
******
شعر عاشقانه و زیبای زمستون
زمستون،تن عریون باغچه چون بیابون
درختا با پاهای برهنه زیر بارون
نمیدونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای گلدون
گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه چه تلخه
باید تنها بمونه قلب گلدون
مثل من که بی تو
نشستم زیر بارون زمستون
زمستون
برای تو قشنگه پشت شیشه
بهاره زمستونها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی
نشسته زیر بارون
گلای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق نبودی
ببینی تلخه روزهای جدایی
چه سخته چه سخته
بشینم بی تو با چشمای گریون
******
شعر نو مهدی اخوان ثالث
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ،
سرها در گریبان است .
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست ِ محبت سوی کس یازی ،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛
که سرما سخت سوزان است .
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است … آی…
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم .
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور .
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور .
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم .
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم .
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .
تگرگی نیست ، مرگی نیست .
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است .
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم .
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است .
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده .
به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است .
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است .
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت .
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین .
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است
******
گلچینی از زیباترین اشعار اخوان ثالث
اخوان ثالث یکی از شاعران معاصر و پرآوازه کشورمان است که شعرهای زیبا و تاثیرگذار زیادی از وی به جا مانده است، حال این شعرهای پر معنی و زیبا در بین اهالی شعر و ادب و علاقمندان به شعر فارسی طرفداران زیادی دارند، در ادامه گلچینی جدید از اشعار این شاعر مشهور و نامدار کشورمان را جمع آوری کرده ایم که امیدواریم خواندن این شعرهای زیبا مورد توجهتان قرار گیرند.
مهدی اخوان ثالث در طول حیات خود شعرهای زیادی سروده است. وی در سرودن اشعار کلاسیک پارسی نیز توانمند بود و بعد ها به شعر نو روی آورده است، بنابراین از او شعر های زیادی در هر دو سبک به جا مانده است. جالب است بدانید که وی در کنار سرودن شعر به نوازندگی تار و مقام های موسیقی نیز آشنا بود. اخوان علاوه بر شعر های نیمایی در قالب های مثنوی، قصیده، قطعه، ترکیب بند، رباعی و مستزاد سروده دارد.
دلنوشته های اخوان ثالث
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
******
صدم غم هست،اما همدمی نیست
وگر یک همدمم باشد غمی نیست
هزاران رازم اندر سینه پژمرد
******
چون شمعم و سرنوشت روشن، خطرم
پروانهٔ مرگ پر زنان دور سرم
چون شرط اجل بر سر از آتش تبرم
خصم افکند آوازه که با تاج زرم!
******
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من . . .
چه جنونی
چه نیازی،
چه غمی ست؟
******
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد.
******
اشعار عاشقانه و کوتاه اخوان ثالث
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
دلم تنگ است
******
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است
******
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه زهر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آینه بهشت، اما…آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته ست
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد
******
شعرهای غمگین اخوان ثالث
صیحه کشم از جگر ، فغان کشم از دل
تا برسد شکوه ها به گوش جهانم
صخره ى خاموش هم به نعره درآید
گوش جهان بشنود غریو فغانم
آى جهانا ! بیا ، ببین ، بشنو ، آى
زین بد و بیداد ، واى ! شیون ! فریاد …..!
******
«بنویس و آسان شو …»
به رمز «تو عجب دیوانه و خودکامهای»
من سری بالا زنم چون ماکیان
از پس ِ نوشیدن هر جرعه آب
مادرم جنباند از افسوس سر
هرچه آن گوید این بیند جواب»
******
بیا ای مهربان با من!
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
دراین ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهیها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
به دیدارم بیا، ای هم گناه، ای مهربان با من
شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم
در ایوان ودر تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی
******
امیدوریم از مطالعه مجموعه اشعار اخوان ثالث لذت برده باشید، پیشنهاد میکنیم با مراجعه به بخش شعر و ادبیات از اشعار دیگر شاعران بزرگ و فرهیخته دیدن فرمایید و همچنین با زندگینامه آنها نیز آشنا شوید.
منبع : آرگا