شعر نو عاشقانه غمگین از انواع اشعار پرمخاطب و زیبا هستند و این اشعار در بسیاری از دیوان های شعری به چشم می خورند و علاوه بر این اشعار عاشقانه غمگین می توانند احساسات شاعر را به خوبی بروز دهند.
مجموعه شعر نو عاشقانه غمگین
شعر درباره عشق در بسیاری از اشعار شاعران مشهور به چشم می خورد. اشعار عاشقانه در انواع مضامین مختلف نظیر شعر نو عاشقانه غمگین و شعر کوتاه غمگین و عاشقانه و شعر دلتنگی عاشقانه و … سروده شده اند و هر یک از شاعران بسته به روحیات خود این اشعار را می سرایند.
اشعار نو عاشقانه غمگین زیبا و دلنشین
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید، دلتنگی مرا
زیبا هنوز عشق
در حول و حوش
چشم تو میچرخد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و
کوچههای محبت را با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت
در تند باد عشق نلرزد
زیبا آن گونه عاشقم
که حرمت مجنون را
احساس میکنم
آن گونه عاشقم
که نیستان را
یک جا هوای زمزمه دارم
آن گونه عاشقم
که هر نفسم شعر است
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم
زیبا
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبز میشوم
زیبا ستاره های کلامت را
در لحظه های ساکت عاشق بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود
و عشق بچرخانم بر حول این مدار
زیبا زیبا …
تمام حرف دلم این است
من عشق را
به نام تو آغاز کرده ام
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا
شعر عاشقانه و غمگین
یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم
ولی افسوس و صد افسوس
ز ابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وا مانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
شعر نو غمگین با مضامین دلنشین
درد بی درمان شنیدی؟حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمینمی زند بی تو مرا، این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است، صعب العلاج یعنی همین!ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ, ﻧﻪ ﮐﺴﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﻧﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻱ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎﻩﺑﻴﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﮕﺮ ﻓﺮﻗﻲ ﻫﺴﺖ؟
ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﺒﺮﻱ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻩ
شعر نو عاشقانه غمگین جدایی
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت
می روم از قلبت
می شوم دورترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی
و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی
برنمی گردم ، نه
می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد …
شعر نو غمگین و زیبا
نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز
شهر خالی ست مرا همنفسی نیست عزیز
حافظ از حال من سوخته آگاه تر است
زده ام فالی و فریاد رسی نیست عزیز
نیست حتی پر و بالی که به سویت بپرم
آسمان بی تو مرا جز قفسی نیست عزیز
کیمیایی و من خسته مسی ناچیزم
به سر کوی توام دسترسی نیست عزیز
قلب بیمار مرا عشق شما درمان است
غیر آغوش تو دل را هوسی نیست عزیز
شعر عاشقانه غمگین و جالب
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمتای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمتدر عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمتمی خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمتمی خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت…
اشعار عاشقانه غمگین زیبا و جالب
تو نیستی و خورشید
غمگینتر از همیشه غروب خواهد کرد
و من دلتنگتر از فردا
به تو فکر میکنم
چقدر دوست داشتنی بودی
وقتی چهره رنجور و چشمان مهربانت
در نگاهم خیره میشد
اکنون که بازوان خاک
پیکرت را در آغوش گرفته است
کلمههای سیاه پوش شعرم
برایت مرثیههای دلتنگی سرودهاند
شعر عاشقانه غمگین بسیار زیبا
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام وسرد گفت: که در طالع شما…
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا…
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من…
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن…
اشعار عاشقانه غمگین و احساسی
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ، نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ، یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود…………….
نمی بخشمت……………………….
جدیدترین مجموعه شعر نو غمگین
همانطور که می دانید یکی از احساساتی که اکثر افراد آن را در طول زندگی خود حداقل یک بار آن را تجربه کرده اند احساس غمگین بودن می باشد که اشعار عاشقانه زیادی در رابطه با این موضوع سروده شده است و یکی از اشعار پرطرفدار اشعار نو هستند که افراد غمگین علاقه زیادی به خواندن آن دارند.
اشعار نو در مورد موضوعات مختلفی وجود دارد که یکی از این دسته موضوعات عاشقانه غمگین است که طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است، در ادامه مطلب جدیدترین مجموعه اشعار نو غمگین عاشقانه را گرد آوری کرده ایم و در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم تا از خواندن آن لذت ببرید.
شعر غمگین با مفهوم دلنشین
من
مشقِ نانوشتهام به دستِ نی
خواندن از خوابِ تو آموختهام به راهمن
بارانِ بریدهام به وقتِ دی
گفتن از گریههای تو آموختهام به راهبه من بگو
در این برهوتِ بیخواب و طی
مگر من چه کردهام
که شاعرتر از اندوهِ آدمیام آفریدهاند؟سیدعلی صالحی
******
آنکه میگوید دوستت میدارم
خُنیاگر غمگینیست
که آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود…
عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بود
آنکه میگوید دوستت میدارم
دل اندُهگین شبیست
که مهتابش را میجویَد
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست
هزار ستاره گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بوداحمد شاملو
******
شعر نو زیبا و احساسی
میخواستم ترانهای باشم
که بچههای دبستانی از بر کنند
دریا که میشنود
توفانش را پشتش پنهان کند
و برگهای علف
نتهای به هم خوردنشان را
از روی صدای من بنویسندمیخواستم ترانهای باشم
که چشمه زمزمهام کند
آبشار
با سنج و دهل بخوانداما ترانهای غمگینم
و دریا، غروب
بچههایش را جمع میکند که صدایم را نشنوندنتهایم را تمام نکرده
چرا رهایم کردی؟محمد شمس لنگرودی
******
دوستت دارم
و همین غمگینترم میکند
وقتی که نمیتوانم چهار فصل جهان را
بر شانههای تو آواز بخوانموقتی که بادی
برگهایت را از من میگیرد
درخت بالابلند منباور کن این همه خواستن غمگین است
برای پرندهای که از کوچی به کوچ دیگر پرواز میکندمریم ملکدار
******
اشعار نو غمگین عاشقانه
حرفی از آسمان نیست
حرفی از اینکه آغوشت را بغل کنم و اوج بگیرم نیست
این پرنده همان شب رفتنات
بالهایش را زیر باران جا گذاشت و خانهنشین شد
و زندگی در آنجا چشمهایش را بست
که هزار پرنده در پلکهایش غرق شدند
حالا سالهاست این پرنده غمگین
مثل یک آدم معمولی زندگی میکند
هر شب ماه را از خانهاش بیرون میکند
هر شب برای خودش دلتنگی دم میکند
هر شب با یک طعم جدید
نبودنت را به خورد رؤیاهایش میدهد
عزیزم…
امشب هم بیبال و پر در خیالت اوج میگیرم
قرارمان سر ساعت گریههای همیشگیام
امشب
با طعم جدیدی از انتظار منتظرت هستمصفا سلدوزی
*****
میخواستم
از پنجره تو
به دنیا نگاه کنم
پردهای که کنار زدم اما
آغاز غمگینترین نمایش جهان بود
و سکوت ماندگارترین دیالوگش
روز اول
هر کدام یک حلقه داشتیم
با هر حرفی که نمیزدیم
حلقهای به حلقهها اضافه میشد
و نمایش غمگینتر
ما سکوت کردیم
و صدای زنجیرها که به پایمان بستیم
موسیقی پایانی این نمایش شد
در این مطلب مجموعه ای از شعر نو عاشقانه با مضامین احساسی و جالب را برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم که امیدواریم از مطالعه این اشعار نهایت لذت را ببرید، در پایان به شما عزیزان پیشنهان می کنیم جهت مشاهده انواع شعر عاشقانه می توانید بر روی لینک کلیک نمایید.
منبع : آرگا